ترامپ برای تمرکز غیرمنطقی خود روی ایران و تلاشهای ضد و نقیض برای مواجهه با این کشور، بهانههایی را همچون ارتباط با القاعده، برنامه هستهای و رفتارهای شرورانه مطرح کرده، حال آنکه با فاعلان اصلی همه این اقدامات همچون طالبان، کره شمالی و عربستان سعودی در صلح است...
به گزارش
«آزادی» مایک پومپئو وزیر امور خارجه و کل دولت ایالات متحده اصرار دارند که این کشور مجوز حمله به ایران را دارد چرا که زمانی که ایالات متحده به افغانستان حمله کرد، ایران به طور موقت به برخی از سرکردههای القاعده پناه داد. با چنین منطقی امکان اعمال قانون مجوز استفاده از نیروی نظامی علیه ایران پدید میآید؛ قانونی که در سال ۲۰۰۱ تصویب شد و امکان حمله به آنهایی که به نوعی با حملات ۱۱ سپتامبر ارتباط داشتند را فراهم میآورد.
در همین حال، ایالات متحده در حال پیشبرد مراحل نهایی دیپلماسی با طالبان در افغانستان است. درست است که طالبان حملات ۱۱ سپتامبر را برنامه ریزی نکرده یا در اجرای آنها نقش نداشته، اما به اسامه بن لادن و القاعده که مسئول این حملات بودند، پناه داده و از آنها حمایت کرده است. گزارشها حاکی از آن است که ایالات متحده قصد دارد در برابر موافقت با خارج کردن نیروهای آمریکایی از افغانستان، از طلبان تضمین بگیرد که دیگر در چنین اقداماتی مشارکت نداشته باشند.
آنچه به پیچیدگی این کلاف در هم تنیده میافزاید این است که دولت افغانستان را اساسا ایالات متحده با کمک فعالانه ایران روی کار آورده است تا جایگزین طالبان شود. با این حال، این دولت اگرچه حاکمیت مرکزی را در ختیار دارد و در نهایت امر مجبور است که پس از حصول توافق بعد از مذاکرات در خاک خود با طالبان کنار بیاید، اما جایی در گفتگوها ندارد. چرا؟ چون طالبان که یک گروه تروریستی مخالف دولت حاکم به شمار میرود، حاضر به گفتگو با آنها نیست و ایالات متحده هم در حال حاضر تنها به منافع مذاکره اهمیت میدهد.
ایالات متحده بر این مساله تاکید دارد که اشکال مرگبار توافق هستهای ایران که برجام خوانده میشود، این بوده که در آن با غنی سازی اورانیوم در خاک ایران موافقت شده است. ایالات متحده بر خلاف سایر کشورهای جهان اصرار دارد که حتی نباید یک سانتریفوژ فعال هم در ایران وجود داشته باشد؛ و دولت ترامپ این نظر خود را که در اقلیت است، از طریق اعمال تحریمهای شدیدالحن بر ایران و بر هر کشور دیگری که بخواهد به تصمیم اتخاذ شده در سال ۲۰۱۵ و مورد حمایت شورای امنیت سازمان ملل احترام بگذارد، بر همه جهان تحمیل کرده است.
در همین حال، رئیس جمهوری ترامپ در مذاکرات خود با رهبر کره شمالی احتمالا با باقی ماندن بیشتر سلاحهای هستهای در این کشور تنها با این شرط که دولت کیم جونگ اون وعده دهد شمار آنها بیشتر نشود، موافقت خواهد کرد. جان بولتون مشاور امنیت ملی به وضوح اعلام کرده است که چنین مسالهای را تایید نمیکند، اما هنوز مشخص نیست که در پایان کار چه اتفاقی خواهد افتاد. اما دست کم چنین پیشنهاد سخاوتمندانهای روی میز وجود دارد. اما باید یادآور شد که ایران پیشتر به جهان اطمینان کامل داده است که «هرگز به دنبال دستیابی به سلاح هسته ای، تولید یا اکتساب آنها، نیست» و این تعهد به تایید همه قدرتهای برجسته جهان رسیده و به شکل یک قانون بین المللی در آمده است. این مساله به وضوح در مقدمه برجام که ترامپ به شدت از آن نفرت دارد، آمده است و اجرای آن هم توسط پیشرفتهترین شیوههای نظارتی از سوی آژانس بین المللی انرژی اتمی پیگیری میشود. این درست همان نوعی از غیر هستهای شدن است که دولت ترامپ میخواهد کره شمالی را به آن متعهد سازد.
بر اساس اظهارات رسمی، ایالات متحده معتقد است که منافع امنیتی آن در نتیجه «فعالیتهای شرورانه» ایران تهدید میشود. اما این یکی از متحدان نزدیک آمریکا در منطقه است که جنگی وحشیانه علیه همسایه خود آغاز کرده و بزرگترین بحران انسانی دوران نوین را رقم زده است. همین متحد ایالات متحده یکی دیگر از همسایگان خود را که آن هم متحد نظامی نزدیک آمریکا به شمار میرود، مورد محاصره هوایی و زمانی قرار داده تا دولت آن را تحت فشار بگذارد. باز هم همین متحد ایالات متحده تلاش کرده نخست وزیر یک کشور سوم را به استعفا وا دارد و به طور وحشیانهای یک روزنامه نگار مخالف خود را در یک کشور چهارم در منطقه به قتل رسانده است. اما ظاهرا مساله این است که حکمرانان این کشور متحد آمریکا ثروتمند هستند و از این رو، رفتارهای آنها در پی پیشنهادهای گاه به گاه رئیس جمهوری برای «دریافت پول» نادیده گرفته میشود!
دولت ترامپ برای مواجهه با ایران اعتبار ایالات متحده را فدا کرده، برتری دیرینه آمریکا در بازار مالی جهانی را به خطر انداخته، و تقریبا همه متحدان نزدیک دیرینه ایالات متحده را خشمگین ساخته است. واشنگتن تهران را تحت فشار گذاشته تا بار دیگر وعدههای هستهای خود را تکرار کند و برای دستیابی به چنین خواسته ای، ایران و آمریکا در آستانه یک جنگ فاجعه آمیز دیگر در خاورمیانه قرار گرفته اند. سیاست دولت ترامپ در رابطه با ایران از ابتدای امر اشتباه بود و به طور فزاینده آشکار میشود که این سیاست با خودش در یک جنگ داخلی است و همه اصول اولیه عملیاتی آن با یکدیگر در تناقض هستند. احتمالا به زودی ثابت خواهد شد که به قول معروف، عذر بدتر از گناه است: این سیاست گذاری یک اشتباه بزرگ است