* فقه الصادق همه علوم را شامل می‌شود
پ
کد خبر : ۸۰۸۲
تاریخ انتشار: ۰۹ تير ۱۳۹۸ - ۱۲:۴۱ -30 June 2019
حجت الاسلام فاطمی نیا گفت: فقه صادق (ع) همه علوم را شامل می‌شود و به معنای همه علوم است.
به گزارش «آزادی» ، حجت الاسلام «سید عبدالله فاطمی نیا» از اساتید برجسته اخلاق و عرفان شهر تهران شامگاه جمعه ۷ تیرماه ۱۳۹۸ بعد از مدت‌ها که جلسات وی به علت بیماری تعطیل شده بود، به مناسبت شهادت رئیس مذهب حضرت امام جعفر صادق (ع) در مسجد جامع اُزگل تهران سخنرانی کرد.

فاطمی نیا در اولین سخنرانی خود بعد از دوران بیماری، ضمن تقدیر و تشکر از کسانی که برای بهبودی وی دعا کردند، در این جلسه درباره مقام علمی امام صادق (ع) و چگونگی تشکیل مدرسه تربیتی حضرت سخن گفت.

گزیده‌ای از این سخنرانی را در ادامه می‌خوانید.

جوانان بدانید که معلومات ارزش دارد و این معلومات آسان به دست نیامده است. ما بچه و نوجوان بودیم به ما می‌گفتند فقه صادق (ع)، ولی نمی‌دانستیم مقصود از آن چیست؟ اصلاً وقتی می‌گویند فقه صادق (ع) این فقه صادق (ع) چیست؟ فقه صادق (ع) همه علوم را شامل می‌شود و به معنای همه علوم است.

یکی از شیعیان عراق کتابی درباره امام صادق (ع) نوشته است و در پایان جمع بندی نموده است و آورده که درباره امام صادق (ع) چگونه می‌توان حرف زد؟ اصلاً از کجا می‌توان شروع کرد؟ آیا از علمش صحبت کنیم؟ آیا از شخصیت ایشان حرف بزنیم؟ آیا از اخلاق ایشان سخن بگوییم؟ و هزاران چیز دیگر، اصلاً از کجا صحبت کنیم؟ امام صادق (ع) همان شخصیتی است که علم او امروز دنیا را پر کرده است.

مدرسه امام صادق (ع) در تاریخ بی نظیر بود و در دنیا دیگر چنین مدرسه‌ای پیدا نمی‌شود. درباره مدرسه امام صادق (ع) یک نکته وجود دارد و آن اینکه مشهور است که این مدرسه چهار هزار شاگرد داشته است، اما این تعداد قید زده شده است. شیخ مفید در کتاب ارشاد می‌نویسد این چهار هزار شاگرد فقط از ممتازان این مدرسه بوده اند نه اینکه کل شاگردان این مدرسه چهار هزار نفر باشند.

حالا این مدرسه امام صادق (ع) چگونه تشکیل شد؟ موسس این مدرسه جد مظلومشان حضرت ابی عبدالله الحسین (ع) هستند که این مدرسه با شهادت امام حسین (ع) شروع و تاسیس شد.

حضرت سجاد (ع) با اینکه در دوران فشار حاکمان ظالم بود، ولی این مدرسه را اداره می‌کردند. بعد از ایشان حضرت باقر (ع) این مدرسه را ادامه دادند، ولی ایشان هم در فشار بنی امیه بودند و با این شرایط این مدرسه تشکیل شد.

ابن حجر یک عالم سنی متعصب درباره امام باقر (ع) می‌گوید: حضرت باقر (ع) شکافنده علم و پرچمدار علم در جهان است، چون ایشان نفسش پاکیزه است.

امام باقر (ع) که یکی از اساتید این مدرسه است در مقامات عارفین مقاماتی دارد که زبان از وصف آن عاجز است. او باقر و شکافنده است. می‌گویند این مدرسه با مدرسه‌های دیگر فرق داشت برای اینکه در این مدرسه امام گنج‌های دفن شده معارف را بیرون می‌آورد و این مدرسه را حضرت باقر (ع) تحویل امام صادق (ع) دادند.

در این مدرسه فقه، حدیث، تفسیر، قرآن و حتی اخلاق تدریس می‌شد. در گذشته اخلاق را کنار گذاشته بودند و فکر می‌کردند که اخلاق یک چیز جزئی است در صورتی که بعضی همه علم‌های دنیا را بدست می‌آورند، اما اخلاق ندارند و نمی‌دانند هر چه هست در اخلاق است. علمای نجف علمای بزرگی بودند و فقط با فقه و اصول به آنجا نرسیدند، بلکه همه اخلاق و کرامت داشتند.

در این مدرسه حتی فلسفه هم گفته می‌شد آن هم فلسفه به معنای واقعی آن و همینطور طب هم گفته می‌شد و علم کیمیا که شیمی است نیز در این مدرسه تدریس می‌شد. به طور کلی تمام علم‌ها و فن‌های عالم در این مدرسه گفته می‌شد.

گفته شده شاگردان امام صادق (ع) شب‌ها دفتر و قلم خود را بالای سرشان می‌گذاشتند و منتظر بودند صبح شود و به مدرسه بروند، این قدر به این مدرسه عشق و علاقه داشتند. شوخی نیست، امام صادق (ع) کسی نبوده که عاشق او نشود.

این شاگردان تا از خواب بیدار می‌شدند به سوی این مدرسه حرکت می‌کردند. اما یک روز از خواب بیدار شدند دیدند جو مدینه فرق می‌کند و همه خبر از شهادت امام صادق (ع) می‌دهند.

شیخ محمد زهره کتابی دارد که درباره امام صادق (ع) نوشته است که امام صادق (ع) در مدینه بود، اما هر کس در هر کجای دنیا مشکل علمی داشت به مدینه می‌آمد و از حضرت می‌پرسید و جوابش را می‌گرفت و می‌رفت. ابن حدید سنی هم می‌گوید: نه ایران و عراق، نه شام و بغداد بلکه مردم همه دنیا علم را از دو نفر امام صادق (ع) و امام باقر (ع) گرفتند و امروز ما شیعه به امامان عزیزمان افتخار می‌کنیم، اما یک عده چگونه جواب زحمات امام صادق (ع) را دادند؟ رفتند بقیع و قبر ایشان را تخریب کردند.

سفیان ثوری می‌گوید وارد محفل امام صادق (ع) شدم، دیدم حضرت ناراحت هستند و پرسید چه شده است؟ حضرت فرمودند: من نهی کرده بودم که کسی از اهل خانه و خانواده روی پشت بام نروند. اما یک دفعه دیدم کنیزی از اهل خانه یکی از بچه هایمان را بغل گرفته و روی نردبان در حال بالا رفتن به پشت بام است و تا مرا دید این کنیز به خودش لرزید و متحیر شد و بچه از بغل او افتاد و مُرد.

ناراحتی من برای مرگ بچه ام نیست، بلکه این ناراحتی به خاطر این است که چرا این کنیز رعب و ترس مرا در دل داشته است! از این ناراحت هستم و بعد فرمودند: این کنیز را آزاد کردم و سند آزادی اش را دادم.

منصور دوانقی به امام صادق (ع) خیلی جسارت کرد که آدم دلش نمی‌آید این جسارت‌ها را نقل کند، الان هم حتی قبر ایشان یک سایبان ندارد. در شهادت امام صادق (ع) قیامت دومی در مدینه برپا شد و مدینه بهم ریخت.
منبع: مهر
برچسب ها: آزادی ، فقه الصادق ، علوم ، دین ، مذهب
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: