* ما شرمگین از آن چه که نمی‌دانیم و هست و آن چه که می‌دانستیم و نیست
پ
کد خبر : ۷۹۷۲
تاریخ انتشار: ۰۶ تير ۱۳۹۸ - ۱۵:۳۴ -27 June 2019
در گفتگوی دکتر رشید کارگر با «آزادی» مطرح شد:
جهادگران بی شک جزو مخلص‌ترین و بی ریا‌ترین خادمان این کشور بوده و هستند. عزیزانی که کار را برای رضای خداوند انجام می‌دادند.

نام جهاد را که می‌شنیدم چیز خاصی در ذهنم تداعی نمی‌شد. چند چراغ نیم سوز در دوردست‌ترین مناطق ذهنم چشمکی می‌زد صدای دور و مبهمی شنیده می‌شد و در آخر خاموشی، نرون هایم را فرامی گرفت. جهاد سازندگی، سنگرسازان بی سنگر و... واژگانی که در ذهن من که در جنگ نبودم گمنام بود و غریب. نهادی انقلابی که چهل سال پیش و به فرمان بنیانگذار انقلاب اسلامی و با هدف خدمت رسانی به مناطق محروم تاسیس شد و در هشت سال دوران دفاع مقدس به عنوان یکی از ارکان اصلی دفاع از سرزمینمان جانفشانی کرد. جهاد سازندگی به ظاهرفراموش شده، اما روحیه و فرهنگ جهادی یادگاری جاودانه از دوران طلایی این نهاد ارزشمند است که نه تنها هرگز فراموش نمی‌شود که روز به روز بیشتر و پررنگ‌تر در رگ‌های تک تکمان جاری می‌شود و ناخودآگاهمان پر می‌شود از یک واژه‌ی مطهر: ایثار.

شنبه ۲۵ خرداد ۹۸ از راه رسید. پیامکی آمد و دعوت شدیم به مراسم رونمایی از دو کتاب و یک نرم افزار چند رسانه‌ای و دو روز بعد، مراسم گرامیداشت ۲۷ خرداد (سالروز تاسیس جهاد سازندگی) و گرامیداشت هفته جهاد کشاورزی و غبارروبی شهدای گرانقدر.
مراحل هماهنگی و دعوت و حضور، در روز‌های قبل انجام شده بود و همه مراحل با نظمی بی نهایت و نظارتی کامل و بی نقص به انجام رسیده بود.

از لحظه‌ی ورود به محل همایش، اولین چیزی که توجهت را به خودش جلب می‌کرد، برنامه دقیق و نظام مندی بود که حاصل روز‌ها تلاش بی وقفه و تجربه عظیم گروهی ازجوانان فعال شکل بود.

رونمایی از آثار محصولات فرهنگی اداره کل امور ایثارگران وزارت جهاد کشاورزی، نظیر نرم افزار چند رسانه‌ای شهید بزرگوار حاج اسدالله هاشمی، کتاب حال خونین دلان و کتاب جاده امن هور که قسمت اصلی جلسه بود و سخنرانی نویسندگان کتاب و وزیر محترم جهاد، قالب آن را کامل کرده بود.

کتاب‌های جاده امن هور، حال خونین دلان و نرم افزار چند رسانه‌ای جهادگر شهید حاج اسدالله هاشمی توسط وزیر محترم رونمایی شدند و قصه تمام شد.

همه آن چه که رفت، من را بر این داشت تا چرخی بزنم در سرزمین اطلاعات و اخبار و ببینم آن چه را که نه دیده و نه شنیده ام. همه ما فرزندان جنگ و آتش و تحریم، جسته و گریخته – و هرچند بسیار سطحی و از هم گسیخته- داستان‌های روز‌های جنگ و عملیات و آزادسازی و شهادت را شنیده ایم و خوانده ایم. کم و بیش از این جا و آن جا نام عملیات‌ها و شهدای گرانقدر را شنیده ایم.
 
فیلم‌هایی از حضور رزمندگان در پشت خاکریز‌ها، در میان نیزار‌ها و مرداب‌ها، در آسمان‌ها و زمین‌ها و دریا‌ها ساخته و دیده شده. اما تقریبا در هیچ فیلمی، نشان روشن و شفافی از اقدامات حیاتی جهاد به چشم نمی‌خورد.

می‌دانم و خوب می‌دانم که هرگز کسی نه از هم نسلان فرزندان انقلاب و نه نسل‌های دوم و سوم چیزی از جاده سیدالشهدا نشنیده ایم. هرگز از نقش مهندسی جنگ در رسیدن به پیروزی‌ها و به دست آوردن‌ها چیزی نمی‌دانیم. هرگز نمی‌دانیم که بعد از خدا اگر مهندسی جنگ ابتکار عمل را در دست نمی‌گرفت، چه بر سر شهر اهواز و مردمش می‌آمد.

هرگز نمی‌دانیم که ساخت جاده‌ها، پل‌ها، خاکریز‌ها، پادگان‌ها و حتی بالاتر از همه این‌ها، تولید نقشه‌های جنگ و عملیات‌ها، پیش رفتن‌ها و پس نشستن‌ها، همه نقشه کشیدن‌ها، از جان گذشتن‌ها و جا گذاشتن‌ها و همه و همه از ارگانی سر می‌زده که هرگز به دنبال نام و شهرت و تاریخ نبوده و نیست؛ و این‌ها تنها خدمات نظامی این ارگان تقریبا غیر نظامی است چرا که اصلی‌ترین دلیل تولد جهاد در سال‌های اول انقلاب، رسیدگی به روستا‌های محروم و مردم خسته از ستم شاهنشاهی بود. وزارت جهاد چه قبل از جنگ و چه بعد از آن، همواره در خط مقدم سازندگی، آبادانی و از همه مهمتر آگاهی بخشی به لایه‌های جوان جامعه بوده و هست.

چه کسی می‌داند که مهم‌ترین سد‌های این مملکت به دست توانمند مهندسین جهاد طرح ریزی و ساخته شده است؟

و ما شرمگین از آن چه که نمی‌دانیم و هست و آن چه که می‌دانستیم و نیست، تنها با نگاه بهت زده، کتاب‌های «تازه بعد از این همه سال چاپ شده از جنگ جهادی» را کلمه به کلمه جلو می‌رویم و غرق می‌شویم در جاده امن هور، در حال خونین دلان و در صفحه صفحه تاریخ، قهرمانان گمشده امان را به جستجو می‌نشینیم.

حالا، اما بعد از گذشت ۳۰ سال از جنگ، به یاری خداوند، خاطرات گم شده در لا به لای صفحات درخشان تاریخ، به دست تعدادی جوان – مردان و زنانی که هر یک زخمی از جنگ بر روحشان نشسته – احیا و تاریخ جنگ جهادی پس از نگارش به دست رزمندگان قدیم و نویسندگان جدید، به سمت نشر کشانده می‌شود تا قدمی باشد برای زنده نگه داشتن شهدای جاویدان جهاد و راهی برای معرفی جنگ کاملا علمی و مهندسی رزم به مراکز آموزشی و غیر آموزشی.

بدم نمی‌آمد اینبار را دست کم با یک تیر دو نشان بزنم. برای بار دوم بود که می‌رفتم به وزارت جهاد کشاورزی. «کشاورزی» را سال ۷۹ جایگزین «سازندگی» کردند و با ادغام وزارت جهاد سازندگی با وزارت کشاورزی تبدیل شد به «وزارت جهاد کشاورزی».
ادغام این دو وزارت خانه هم مهر تاییدی بود بر شکل چند وجهی وزارت جهاد. یک چند ضلعی فراگیر و با اهمیت که برای به دست آوردن هر ضلع، سال‌ها وقت گذاشته و تجربه اندوخته است.

تصمیم گرفتم با دکتر رشید کارگر رییس اداره فرهنگی اداره کل امور ایثارگران گفتگویی کوتاه داشته باشم.

بعد از سلام و احوالپرسی، اولین سوالم را می‌پرسم:

- آقای دکتر چرا نام جهادگران تا این حد غریب افتاده؟ نه از گذشته پربارش چیزی می‌دانیم و نه از ِحالی که مسلما و بی تردید اقدامات بی شماری در جهت پیشبرد اهداف انقلاب به انجام می‌رساند و نه از برنامه‌های آینده اش؟

نام و عملکرد جهادگران در تاریخ ثبت شده است. آن هم نه به واسطه تبلیغات و تریبون خودشان بلکه به واسطه روحیه و فرهنگی که به یادگار گذاشته اند. فرهنگ و مدیریت جهادی همان اکسیر نابی است که در بزنگاه‌های تاریخ و در چالش‌های مدیریتی، آن را طلب می¬کنند. جهادگران، بی شک جزو مخلص‌ترین و بی ریا‌ترین خادمان این کشور بوده و هستند. عزیزانی که کار را برای رضای خداوند انجام می‌دادند. چه قبل از جنگ که دوره خدمت رسانی به مناطق محروم بوده و چه حین جنگ که خاطرات و مستندات آن دوران نشان از اوج ایثارگری ایشان در دفاع از کشور دارد.

ساختن خاکریز در خط مقدم و در تیررس آتش دشمن، آن هم بدون حفظ و سنگر، حد نهایی شهامت و از خود گذشتگی است. به همین دلیل امام خمینی (ره) نشان پر افتخار سنگر سازان بی سنگر را به جهادگران عزیز اعطا کردند. نکته بعدی نقش بی بدیل و اساسی جهاد سازندگی در هشت سال دفاع مقدس است. حضور جهاد در قبل، حین و بعد از عملیات‌ها نقش کلیدی این نهاد را نشان می‌داد.

ساخت اولین موشک، مهندسی و ساخت پل‌ها و جاده‌های کلیدی در روز‌های بحرانی، ابتکار در ساخت یا بومی سازی ادوات پشتیبانی و مهندسی، سایت‌های موشکی و ... همه این‌ها دوره طلایی این نهاد مقدس را نشان می‌دهد. اما گمنامی ایشان شاید به این دلیل است که اهل مصاحبه نبوده اند و نیستند. نه این که مظلوم واقع شده باشد. به هر حال خیلی جا‌ها هم گفته شده و شنیده شده، اما نه به اندازه دیگر ارگان‌های درگیر در جنگ. مثلا همین مهندسی رزمی. تقریبا همه اش به واسطه حضور مهندسان تحصیل کرده از دانشگاه‌های شاخص کشور به دست آمده، اما همین کار عظیم مطابق با علم که در طول سال‌های بعد از جنگ هم هی به روزآوری شده، تا همین چند روز پیش که از کتاب‌های جاده امن هور و حال خونین دلان پرده برداری شد، خیلی کم به آن پرداخته بودند. مخلص کلام این که، در حال حاضر وزارت جهاد کشاورزی آن قدر که مدام در حال انجام کار‌های بزرگ و کوچک بوده که وقت نگارش تاریخش را مدام از دست داده. از دست داده و داده تا امروز که به حول خدا بعد از سال‌ها، خیلی از کار‌ها و اسناد و فیلم‌ها و عکس‌ها جمع آوری شده و به صورت اطلس جهاد ارائه شده است.

- حوزه شما که مخصوصا ربط مستقیمی دارد با همین موضوع مهم و اساسی، یعنی رسالتش فکر کنم بیشتر از هر چیزی تاریخ نگاری جهاد و آگاهی بخشی به لایه‌های جوان است، در این راستا چه برنامه‌هایی برای آینده دارید؟

- برنامه که زیاد است. تا دلتان بخواهد ایده داریم. اما نمی‌شود سریع قدم برداشت. به لطف خدا همکاری بالادستی‌ها صد در صدیست، اما خب در زمینه اعتبارات مشکلاتی هست که به لطف خدا و همت دوستان بالا دستی، مرتفع می‌شود. انشاالله، اما آینده، خیلی روشن‌تر از گذشته است. این را می‌شود فهمید. خدا را شکر کسانی روی صندلی‌های مدیریتی جهاد تکیه زده اند که از خود بدنه جهادند. زجر کشیده و خسته شده روز‌های جنگ و بعد از جنگند. عده‌ای از جوان‌ها با انگیزه که همه دست به دست هم داده اند و انشاالله این رسالت به نحو عالی به انجام برسد.

در راه برگشت دلم می‌گیرد. مترو شلوغ است. پر از خستگی و عرق. چشم‌ها در رویای خواب و ماهیچه‌ها در رویای زمین نرم و خنک و گلو‌ها تشنه یک لیوان چای. دل من، اما می‌گیرد. با خودم می‌گویم: چقدر حرف از ۸ سال جنگ تحمیلی هست که من و هم نسلانم نشنیده ایم. چقدر می‌شود گوش شد و نشست پای صحبت فرماندهان جنگ. چقدر می‌شود سه ضلعی پیروزی جنگ را طی کرد: از ارتش به سپاه، از سپاه به جهاد و از جهاد به ارتش؛ و در هر بار رد شدن، چقدر می‌شود تجربه اندوخت و دست کم روی کاغذ پل ساخت. دست کم یک پل: از ارتش و سپاه و جهاد به قلب همه نسل‌هایی که به انقلاب گره خورده اند.
پایان.
 
نویسنده : صادق جلایی
برچسب ها: رشید کارگر ، آزادی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: