*
ماجرای آقای راننده اسنپ و خانم مسافر به اصطلاح بدحجاب به نحوی بالا گرفت که تاکسی اینترنتی مورد اشاره چوب دو سر طلا شود. چه آن وقت که مدافعان آقای راننده خواستار تحریم آن شدند و چه بعدتر که مواضع اسنپ خون مدافعان خانم مسافر را به جوش آورد و هشتک تحریم اسنپ به راه انداختند. همه اینها اما ظاهر قضیه است و این موضوع یک بار دیگر از وجود یک دوقطبی عمیق در جامعه پرده برداشت. دو قطبیای که به اعتقاد کارشناسان و متخصصان امر در صورت تداوم جامعه را روز به روز ضعیفتر خواهد کرد. بیژن عبدالکریمی، استاد فلسفه از جمله همین افراد است و برای رفع شکاف اجتماعی مورد بحث تنها به نخبگان امید دارد.
او در گفت و گو با «آزادی» به ریشه عمیق این دوقطبی در ایران اشاره کرد و گفت: « از حدود دو قرن قبل که ما با تمدن جدید غرب مواجه شدیم و خود را در آینه این تمدن دیدیم وجدان اجتماعی ما شکاف برداشت و جامعه ما دو قطبی شد. یک بخش شیفته تمدن جدید غرب شدند و پیشینه سنتی خود را عامل عقبافتادگی دانستند. گروه دیگر نیز به شدت از تمدن نوین غربی هراسیدند. از همان زمان تا کنون جامعه دو قطبی بوده است. این را در قالب انقلاب مشروطه نیز دیدیم و همین نزاع باعث شکست مشروطه شد. همین طور در نهضت ملی شدن صنعت نفت و قرار گرفتن کاشانی و مصدق مقابل هم شاهد این دو قطبی بودهایم. در دوران پهلوی هم دولت پهلوی فقط نوگرایان را رهبری میکرد و جریان سنتگرایان نیز خود را با برنامههای توسعهای پهلوی همراه نکرد و چوب لای چرخ او گذاشت. بعد از انقلاب نیز همان اشتباه پهلوی تکرار شد. این بار در یک جهت دیگر. اینکه قدرت سیاسی در ایران فقط سنت گرایان را شهروند درجه یک میداند و نوگرایان نمایندهای در قدرت ندارند. این درحالی است که اگر قرار باشد کشور ما به معنای واقعی کلمه کشور شود و اگر قرار است ما بتوانیم بر بحرانها و نابسامانها به خصوص توسعه نیافتگی غلبه پیدا کنیم و بتوانیم در برابر قلدریهای نظام جهانی مقابله کنیم باید در جهت وحدت ملی حرکت کنیم».
وی ضمن ابراز تاسف از اینکه «اکثر جریانات سیاسی و فرهنگی اعم از پوزیسیون و اپوزیسیون بر شکاف اجتماعی دامن میزنند» گفت: «به همین خاطر است که شاهد نوعی انسداد و قفل شدگی در جامعه هستیم و نمیتوانیم بر بحرانها غلبه پیدا کنیم. این شکاف و دو قطبی شدن جامعه مسالهای است که باید روشنفکران، نخبگان، سیاستمداران به آن بیاندیشند و دریابند که چگونه میتوان وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت داشت. متاسفانه ما هنوز به یک تئوری در این رابطه نرسیدهایم و برای همین در مسائلی مثل ورزش بانوان، مذاکره کردن یا نکردن و ... شاهد دو قطبی هستیم».
عبدالکریمی در تشریح دلایل دامن زدن به دوقطبی بودن جامعه گفت: « دلیلش ناآگاهی و احساسات گرایی است. سنت گرایان تصور میکنند با حمله به نوگرایان منافع خود را تامین میکنند و نوگرایان گمان میکنند که با حمله به سنت گرایان به اصلاحات میپردازند در حالی که این رویکرد فقط شکاف اجتماعی را تعمیق میکند. هر کسی هم که بکوشد این شکاف را رفع کند از سوی دو طرف مورد حمله قرار میگیرد.»
این استاد فلسفه ادامه داد: « من به حال جامعه خودم تاسف میخورم زیرا وقتی بیبیسی، من و تو یا مسائل را در فضای مجازی و حتی در رسانههای رسمی کشور مثل رادیو و تلویزیون پیگیری میکنم میبینم که همه در حکم آدامس است یعنی دهان تکان میخورد اما در عمل تغذیهای در کار نیست. خود شما به عنوان خبرنگار به تبع فضای جمعی به مسائلی مثل همین بحث اسنپ میپردازید که هیچ کمکی به مسائل اصلی ما مثل گران شدن هر روز قیمت مسکن، کاهش ارزش پول ملی کشور، مواجه بودن با خطر جنگ، کاهش شأن ایرانی در نظام جهانی و ... نمیکند. اینکه گشت ارشاد گذاشته و یک رستوران را ببندیم یا اسنپ را تحریم کنیم هر دو منطق آدامس جویدن است».
وی در پاسخ به اینکه نتیجه تعمیق شکاف موجود در جامعه چیست؟ گفت: « به نظر من از مردم نمیتوان انتظار داشت اما از نخبگان و روشنفکران میتوان انتظار داشت. نخبگان جامعه باید نگاه خود را تغییر دهند و در این صورت فضا تغییر میکند. ما به یک اجماع نخبگانی در این خصوص نیاز داریم.»
عبدالکریمی در پاسخ به اینکه اجماع نخبگانی در شرایطی که از سوی قدرت در کشور به شکاف دامن زده میشود چقدر تاثیرگذار است، گفت: «قدرت سیاسی در مقام اجرا است. قدرت سیاسی که فکر نمیکند. قدرت سیاسی بخشی از عوام جامعه است و لذا نمیتوان از آن انتظار داشت. به همین دلیل من از نخبگان جامعه انتظار دارم که نگاه خود را تغییر دهند. قدرت سیاسی اسیر زندگی روزمره است. قدرت سیاسی بدون آنکه فکر کند عمل میکند و اصلا مجال و توان اندیشیدن ندارد. یک گفتمان حاکم است و آنها به این گفتمان کار ندارند فقط برای بقای خود ناچار به بازتولید آن هستند. مساله قدرت سیاسی اصلا فهمیدن و اندیشیدن نیست. یک فرمانده، رئیس یک دستگاه اداره و ... که اهل فکر نیستند».
وی در واکنش به اینکه به هرحال عملکرد قدرت سیاسی بر جامعه اثرگذار است، گفت: « کنشگری با واکنشگری بسیار تفاوت دارد. کسی که میخواهد کنشگری اصیل داشته باشد نمیتواند واکنشی عمل کند و چون قدرت سیاسی، ساختار انتصابی و بوروکراسی با یک منطق خاص عمل میکند، او هم با همان منطق عمل کند. مگر اگر کسی در خیابان به من در مقام یک استاد دانشگاه فحاشی کند من هم باید به منطق او تن داده و شروع به فحاشی کنم؟ من معتقد هستم که باید منطق را تغییر دارد و اگر تغییر دهیم قدرت سیاسی نیز به ضرورت تحت تاثیر قرار میگیرد. اما فعلا قدرت سیاسی و مخالفان آن منطق واحدی را بازتولید میکنند مثل اینکه کسی فحش میدهد و دیگری در پاسخ فحش میدهد و این روش ما را در وضعیت انسدادی نگاه داشته است.»
عبدالکریمی در پاسخ به اینکه ادامه این رویه که به فحاشی دو طرف تعبیر شد نهایتا به کجا میرسد؟ گفت: «ما شاهد ضعیف و ضعیف و ضعیف تر شدن خواهیم بود. در حوزه زندگی واقعی روز به روز ضعیف تر میشویم یعنی پول ملی روز به روز ضعیف تر خواهد شد، به توسعه در معنای حقیقی کلمه نخواهیم رسید و شاهد درگیری تعارض و درگیریهای زیادی خواهیم بود. مثل درگیری که در دانشگاه رخ داد و ایرانی مقابل ایرانی ایستاد. این نوعی بازگشت به توحش است . یا تکرار حوادثی مثل سال 88 که چیزی عاید کسی نخواهد کرد. زندگی واقعی ما مسیر خود را در روندی طی میکند که به این بحثها ربط ندارد. اینکه ما از راننده اسنپ حمایت کنیم یا اسنپ را تحریم کنیم بر روند ضعیف شدن ضعفای جامعه، سقوط پول ملی، گران شدن هر روز مسکن و فقیر و فقیرتر شدن جامعه و انحطاط اخلاق در جامعه تاثیری نخواهد داشت».