ترامپیسم بخشی از یک گذار فراگیرتر به سمت پوپولیسم و ملی گرایی است و به نظر میرسد در هر دو سوی اقیانوس اطلس این گذار سرعت بیشتری پیدا کرده است. گذار بی سابقه سیاسی که لری روسر» گزارشگر نیویورک تایمز آن را «گرایش به موج صورتی» مینامد، اکنون در اتحادیه اروپا شاهد به قدرت رسیدن احزاب و جریانهای سیاسی مخالف موجودیت این اتحادیه هستیم و در آمریکا، ترامپ تاکنون از چندین پیمان بین المللی خارج شده و قوانین متعدد دیگری را نقض کرده است.
به گزارش
«آزادی» ترامپیسم بخشی از یک گذار فراگیرتر به سمت پوپولیسم و ملی گرایی است و به نظر میرسد در هر دو سوی اقیانوس اطلس این گذار سرعت بیشتری پیدا کرده است. گذار بی سابقه سیاسی که لری روسر» گزارشگر نیویورک تایمز آن را «گرایش به موج صورتی» مینامد، اکنون در اتحادیه اروپا شاهد به قدرت رسیدن احزاب و جریانهای سیاسی مخالف موجودیت این اتحادیه هستیم و در آمریکا، ترامپ تاکنون از چندین پیمان بین المللی خارج شده و قوانین متعدد دیگری را نقض کرده است.
ترامپیسم بخشی از یک گذار فراگیرتر به سمت پوپولیسم و ملی گرایی است و به نظر میرسد در هر دو سوی اقیانوس اطلس این گذار سرعت بیشتری پیدا کرده است. گذار بی سابقه سیاسی که لری روسر» گزارشگر نیویورک تایمز آن را «گرایش به موج صورتی» مینامد، اکنون در اتحادیه اروپا شاهد به قدرت رسیدن احزاب و جریانهای سیاسی مخالف موجودیت این اتحادیه هستیم و در آمریکا، ترامپ تاکنون از چندین پیمان بین المللی خارج شده و قوانین متعدد دیگری را نقض کرده است.
برنامه جدایی انگلستان از اتحادیه اروپا، موضع گیریهای پوپولیستی دولت جدید ایتالیا، افزایش قدرت احزاب راستگرای افراطی در آلمان و اقدامات نگران کننده دولت مجارستان که نمونهای از راستگرایی افراطی است، همگی منابع بی ثباتی در اروپا و جهان هستند و اتحادیه اروپا اکنون با میزان بالایی از تهدید برای موجودیت خود مواجه است
به نظر میرسد در آینده احزاب سنتی طرفدار اتحادیه اروپا یا دو حزب دموکرات و جمهوریخواه در آمریکا جذابیت خود را برای رای دهندگان بیشتر از دست میدهند و در این میان، مردم به کسی که دیدگاههای متفاوت ارائه میکند توجه میکنند. در اروپا و آمریکا بسیاری از مردم با حضور مهاجران و کاهش فرصتهای شغلی برای شهروندان، مخالف هستند و معتقدند سیاستهای مهاجرتی باید تغییر کند و سختگیرانه شود.
دولتهای کنونی و قبلی در اتحادیه اروپا به بخشهای بزرگی از مردم کشور خود توجه کافی نداشتهاند و در آمریکا طی سالهای ریاست جمهوری اوباما، فرصتهای شغلی رنگین پوستان افزایش و برای سفید پوستان کاهش یافته است. همچنین وضعیت زیرساختهای آمریکا بسیار نگران کننده است و فاصله طبقاتی هم در آمریکا و هم در اروپا در حال افزایش است. ترامپ در دو سال اخیر دیدگاهی متفاوت با دموکراتها و جمهوریخواهان ارائه کرده و مهمتر اینکه او کسی است که به وعدههای انتخاباتی اش عمل میکند. طرفداران ترامپ معتقدند جهانی سازی صرفا به انتقال مشاغل به دیگر کشورها و تعطیلی کارخانهها منجر شده و تجارت آزاد هزینههای خاص خود را در بر داشته است.
آنچه سبب هواداری تعداد بیشتری از مردم از احزاب ضداتحادیه اروپا در چند کشور عضو این اتحادیه از جمله ایتالیا شده است خشم است، خشمی بی سابقه در دهههای اخیر که انگیزه کافی برای اقدام به مردم میدهد. در انگلستان و ایتالیا رشد اقتصادی سبب شده به ثابت باقی ماندن و گاه کاهش بهره وری و درآمد واقعی مردم توجه نشود. بسیاری از رای دهندگان طی سالهای اخیر شاهد کاهش درآمد واقعی خود بوده اند. البته کاهش درآمد واقعی تنها دلیل رای مردم انگلستان به خروج این کشور از اتحادیه اروپا نبوده است. عوامل دیگری نیز وجود داشته که از دید کارشناسان اقتصادی دور مانده است. اما این امر در جوامع فقیر انگلستان کاملا قابل مشاهده است. در ایتالیا نیز بر میزان فقر افزوده شده است. در واقع در اکثر اقتصادهای اروپایی، تدابیر ریاضت جویانه سالهای اخیر که به تجویز اتحادیه اروپا برای سامان یافتن شرایط اقتصادی و مالی اجرا شده، به فقیرتر شدن فقرا و کاهش درآمدطبقه متوسط منجر شده است. برای مقابله با این روند باید قوانین مالی پیمان ماستریخت مورد بازنگری قرار گیرد تا از شدت سختگیریهای مالی کاسته شود و نیز نقایص این قوانین رفع شود.
البته این کار آسانی نیست. طی چند سال اخیر دولتهای هوادار اتحادیه اروپا در ایتالیا، اسپانیا و پرتغال با اجرای تدابیر ریاضت جویانه توانستند شرایط اعمال شده از سوی این اتحادیه را تحقق بخشند. اما این موفقیت به بهایی بسیار بزرگ به دست آمد، یعنی حمایت احزاب سنتی به شدت کاهش یافت و در مقابل احزاب پوپولیست مورد توجه رای دهندگان قرار گرفته اند. در آلمان شرایط مثبت اقتصادی سبب شده احزاب میانه رو در قدرت باقی بمانند. اکنون نرخ بیکاری در این کشور در پایینترین میزان در چهار دهه اخیر قرار دارد. اقتصاددانهای آلمانی به اهمیت موضوع رفاه طبقه متوسط و پایینتر از متوسط جامعه توجه دارند.
در دیگر اقتصادهای عضو اتحادیه اروپا، اگر احزاب حاکم مایلند از گسترش افراط گرایی سیاسی جلوگیری شود، باید به وضعیت اقتصادی و اجتماعی رای دهندگان توجه کنند. این رای دهندگان تحت فشارهای مختلف از جمله افزایش مهاجران، اتوماسیون و ثابت باقی ماندن درآمد واقعی قرار دارند.
نسخه دوم پوپولیسم یک تحول پست مدرن است و در آن سیاست از بحثهای سیاسی عاری میشود. در اوکراین یک کمدین تلویزیونی که نقش رئیس جمهور را بازی میکرد، اکنون به نقش خود واقعیت بخشیده است. هنوز هیچ کس نمیداند زلنسکی قصد دارد در حوزههای مختلف چه اقداماتی انجام دهد و این ابهام برای کشوری که به راحتی تحت تاثیر رویدادهای خارجی میتواند بیثبات شود، بسیار پرخطر است. البته پیروزی ازلنسکی بر پوروشنکو به این معنا نیست که اولویتهای اصلی تغییر کرده است: هر دو نفر پوتین را دشمن خود میدانند و هر دو اعلام کردهاند که میخواهند اوکراین را به اتحادیه اروپا نزدیکتر کنند.
مردم نیز چنین گرایش دارند. کارشناسان معتقدند نباید زود قضاوت کرد. هنوز هیچ چیز مشخص نیست و زلنسکی یک جعبه سیاه محسوب میشود. او نشانهای از آغاز دوران جدید است که در آن صنعت سرگرمی با سیاست در هم میآمیزد و سریالهای تلویزیونی و شبکههای اجتماعی مهمترین ابزار تبلیغات انتخاباتی هستند. درباره حرکت اوکراین به سمت اتحادیه اروپا با روسیه در دوران ریاست جمهوری زلنسکی قطعیتی وجود ندارد. احتمال آنکه تیم اقتصادی دولت جدید اوکراین زمینهها را برای بهبود روابط این کشور با اتحادیه اروپا، فراهم کند، وجود دارد و در مقابل ممکن است در آینده اوکراین از لحاظ فرهنگی و سیاسی، آرام و بی سر و صدا بار دیگر تحت سلطه روسیه قرار گیرد.
در ایران نیز هر دو نسخه پوپولیسم مسبوق به سابقه است. نسخههایی که با وعدههای فریبنده، رای دهندگان را تشنه به لب چشمه میکشاند و هم نسخهای که با لودگی و دلبری مخصوصا در فضای مجازی که بستر آن از هر جهت مهیاست، بدون آنکه اساسا بدانند چه در چنته دارند و قرار است چه مشکلاتی را با کدام سیاست و تامین کدام منابع حل کنند، قدم در صحنه سیاست میگذارند. از کاندیدای شورای شهر یکی از شهرهای شمالی کشور که وعده کنترل تورم میدهد تا کاندیدای نمایندگی مجلس که به روستاییان وعده میدهد، منطقه را به یکی از قطبهای مهم توریستی جهان تبدیل میکند تا کاندیدای ریاست جمهوری که برنامههای خود را از این جهت ارائه نمیکند که در ایران قانون کپی رایت وجود ندارد و ممکن است بقیه کاندیداها از نسخه برنامه او کپی برداری کنند، همه از نمونههای نسخه اول و دوم پوپولیسم هستند. آفتی جهانی که حتی کارایی دموکراسی را در مهد آن زیر سوال برده اند.
هم چون باکتریهایی که در جای گرم و مرطوب رشد ونمو میکنند، پوپولیستهاهم هنگام بحرانهای اقتصادی و یأس و ناامیدی مردم، تور خود را پهن میکنند تا به سرعت از نردبان قدرت بالا روند. شرایط کنونی کشور که هم شاهد تنشهای اقتصادی و اجتماعی گسترده است و هم نگرانی نسبت به آینده به شدت در آحاد جامعه ریشه دوانده است. موجی که در کوتاه مدت در انتخابات مجلس یازدهم و در میان مدت در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰، به شدت امکان ظهور و بروز هر دو نسخه پوپولیسم را فراهم میکند.
هم کاندیداهایی که وعده پول پاشی و حل سریع مشکلات پیش رو را میدهند و با سوار شدن بر امواج مردمی، وعده درافکندن طرحی نو میدهند و هم آنان که سرگرمی را با سیاست در میآمیزند. برخی موانع در تایید صلاحیت نامزدها نیز مزید بر علت است، جایی که مردم تصمیم میگیرند آیا در انتخابات شرکت نکنند یا بالاجبار به نامزدهایی رای دهند که انتخاب نخست آنان نیستند. در غیاب احزاب شناسنامه دار و حافظه جمعی کوتاه مدت، امید است که این بار امواج صورتی پوپولیسم مجال و فرصت حرکت پیدا نکند، در غیر این صورت زخمهای کهنه و مزمن بر تن رنجور اقتصاد ایران، همچنان عمیقتر و درمان آن هم دشوارتر خواهد شد.