دهها سال است که در همه کشورهای جهان برای شکلگیری ساز و کارهای مناسب تلاش میشود تا اعمال حاکمیت مردم عملی و محقق شود. در واقع برگزاری انتخابات و تشکیل پارلمان سازوکاری در همین راستا است لذا نمایندگان مردم یعنی کسانی که میخواهند وظیفه بیان خواستهها، مطالبات و نیازهای گوناگون مردم را بر عهده گیرند باید پیش از ورود به این نهاد و برعهده گرفتن این وظیفه حیاتی و اساسی ظرفیتها و توانمندیهای لازم را به دست آورند. آنچه در سراسر جهان کمتر یا بیشتر در ارتباط با نهاد پارلمان و قانونگذاری شکل گرفته است ایجاد نهادی حزبی برای تربیت کادرهای است که انجام این وظایف را به درستی به عهده گیرند و از ملزومات و سازوکارهای ایفای این وظایف آگاهی داشته باشند و هم توانمندی لازم را به دست آورده باشند. متاسفانه در کشور ما کل این وظیفه را ۱۲ نفر در شورای نگهبان به صورت احراز صلاحتها به عهده گرفتهاند.
در واقع بیش از آنکه به وظیفه نمایندگی و اهمیت و حساسیت آن توجه شود از منظر ملاحظات سیاسی به این توانمندیها و جهتگیریها در افراد و سوابق آنها توجه میکنند. آن هم در نظامی که نام جمهوری اسلامی دارد و پیوند اسلامیت و جمهوریت را به نمایش گذاشته است. نمایندگان مردم باید از تواناییهایی گوناگونی در ایفای این وظیفه داشته باشند، اما همانطور که اشاره کردم شاهد تقلیل این توانمندیها به رویکرد و ملاحظات سیاسی هستیم. متاسفاه افراد معدودی میتوانند از فیلتر شورای نگهبان عبور کنند و در حقیقت مردم امکان انتخاب بسیاری از افرادی که میتوانند وظیفه نمایندگی آنان را به عهده بگیرند، ندارند.
در چنین ساختاری بیش از همه تکلیف تعیین نمایندگان مردم بر عهده شورای نگهبان قرار گرفته است. در حالی که مردم باید بتوانند افرادی که در ساختارهای حزبی تربیت شده، تجربههای گوناگون کار سیاسی را در فرایند عملی و نظری دارند و بر اساس پیشینه خود توانستهاند اعتماد مردم را جلب کنند، بر کرسی نمایندگی بنشانند. در حالی که شاهد هستیم در وضعیت کنونی حتی اصلاح طلبان که میخواهند راه را برای مشارکت مردم بگشایند و ظرفیتهای اصلاحی را به نمایش گذارند با محدودیتهای جدی در بستن لیستهای انتخاباتی رو به رو میشوند و در نتیجه افرادی را وارد لیست کرده و مورد حمایت قرار میدهند که ممکن است برخی از آنان از ظرفیتهای مطلوب برخوردار نباشند. اصلاح طلبان، اما در یک رویکرد واقع گرایانه ناگزیر هستند که برای پر کردن لیستها آنها را در لیست قرار داده و بعد هم هزینه رفتارهای آنان را بپردازند. افرادی که برخی از آنان نه توانایی و نه ظرفیت پاسخ دادن به خواستههای مردم را دارند و از همین منظر فوری نام فراکسیون امید مطرح میشود؛ بدون اینکه به این سازو کار و روند شکل گیری این فراکسیون توجه شود و در واقع محدودیتها و موانع پیش روی اصلاح طلبان برای بستن لیستها در انتخابات مجلس مورد توجه قرار گیرد.
در تجربه اخیر یعنی تصویب لایحه تشدید مجازات اسید پاشی شاهد رفتار نامناسب از سوی یکی از نمایندگان جوان بودیم که به نظر میرسد تجربه و آموزش کافی درباره ارتباط با موکلین و اعلام موضع در قبال مسائل گوناگون را از پیش نیندوخته و این باعث میشود تا کل جریان اصلاح طلب هزینهای را به پردازد. چنین مواردی به سرعت مورد توجه قرار میگیرد و این پرسش طرح میشود که انتصاب سیاسی این فرد کیست و به دنبال آن بهرهبرداریهای سیاسی نیز میشود.
به نظر میرسد ما نیازمند یک نگاه وسیع و همه جانبه به این آسیبها هستیم و باید بپذیریم که کارآمدی نهاد پارلمان بدون ایجاد نظام حزبی قدرتمند که افرادی را تربیت کند که ایفای وظیفه نمایندگی مردم را در سطوح و حوزههای مختلف با توجه به الزمات، بایدها و بایستههای آن انجام دهند، ممکن نیست. نمایندگان مجلس باید بتوانند پیشانی نظام را به گونهای روشن و قابل دفاع به نمایش بگذارند تا نهاد قانونگذاری قادر باشد از همه نظر به سوی اصلاح در جهت برآورده کردن مطالبات و خواستههای مردم و افزایش امید و تحرک در جامعه حرکت کند.