متن پیش رو در سازندگی منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست
حسن بهشتی پور| دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا از زمان ریاستش اعلام کرده بود که خواستار پایان دادن به جنگهای بی پایان این کشور در خاورمیانه است. به گفته او این درگیریها مبلغی بالغ بر هفت هزار میلیارد دلار بر ایالات متحده تحمیل کردند؛ بدون آنکه این کشور قادر باشد در دو نبرد عراق و افغانستان منافع مورد نظرش را محقق کند. اخیرا هم رئیس جمهوری آمریکا فرمان خروج نظامیان این کشور از خاک سوریه را اعلام کرد.
مهمی که در راستای سیاستهای اعلامشده اش در این باره تعریف میشود. در شرایط کنونی با افزایش تنشها در منطقه خلیج فارس، گمانهزنیها در مورد احتمال رویارویی میان تهران و واشنگتن مطرح شده است. در ارتباط با این مهم باید چند نکته را لحاظ کرد.
اول: اینکه ترامپ صراحتا اعلام کرده است که خواهان جنگ نیست، چرا که بیش از آنکه سیاستمدار باشد تاجر است و بر مبنای تئوری هزینه و زیان بهخوبی میداند چنین ماجراجوییای میتواند برای این کشور و متحدانش، عربستان سعودی و رژیم اسرائیل و سایر بازیگران منطقه هزینههای زیادی را ایجاد کند.
دومین نکته مرتبط میشود به چرایی استقرار ناو آمریکایی و بمبافکنهایش در منطقه آن هم زمانی که رئیس جمهوری این کشور دائما تلاش دارد از وقوع درگیری احتمالی جلوگیری کند. این مهم را باید در راستای دیپلماسی تهدید ترامپ تبیین کرد تا دیپلماسی عملگرایانه، بدین معنا که ایالات متحده تصور میکند با چنین اقدامهایی میتواند آنگونه که پیش از این بارها مدعی شده رفتار ایران را تغییر دهد در حالی که تاکنون این سیاست نتیجهای معکوس داده است.
سومین مسئله اعتبار رئیس جمهوری آمریکا است. دونالد ترامپ شاید نخستین رئیس جمهورسنتشکن آمریکایی است که در راستای شعار «اول آمریکا» نهتنها از بسیاری از معاهدات بینالمللی خارج شد بلکه به متحدانش در ناتو -که بخشی از هژمونی ایالات متحده در بستر این نهاد تعریف میشود- اعلام کرد که باید هزینه عضویتشان یعنی سه درصد تولید ناخالص ملیشان را بپردازند. چنین شخصی که بدینگونه سیاستهایش را با منافع اقتصادی گره زده، طبیعتا وارد نبردی نخواهد شد که هزینهای بی دلیل بر این کشور تحمیل خواهد کرد.
با در نظر گرفتن مؤلفههایی که بدانها اشاره شد، میتوان گفت که احتمالی هرگونه رویارویی بسیار اندک است. با این حال حقیقت آن است که عوامل محرک بسیاری هستند که تلاش دارند آمریکا را وارد این بازی خطرناک کنند. عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی از آنجاییکه بهواسطه قدرت نظامی ایران قادر نیستند بدون حمایت ایالات متحده دست به حمله بزنند، ممکن است با تحرکآفرینی، زمینهساز چنین رخدادی شوند.
در این میان آنچه را که رئیس جمهوری آمریکا لحاظ میکند، شرایط اقتصادی شهروندان آمریکایی است که فعلا تنها برگ برنده اش در انتخابات ۲۰۲۰ قلمداد میشود.
از همینرو اگر این تحرکات شیطنتآمیز این دو بازیگر رادیکال در کنار تحولاتی، چون بالا رفتن قیمت نفت و همچنین تقاضای لابیهای رادیکال برای فروش سلاح به کشورهای حاشیه خلیجفارس مطرح شود، آن زمان امکان وقوع چنین فاجعهای هست که صد البته بیش از همه منافع ایالات متحده و متحدانش را درگیر چالشهای جدی میکند.
در شرایط کنونی در ساختار سیاسی ایالات متحده بحثهای زیادی در ارتباط با احتمال وقوع این سناریو مطرح شده و گروهی سیاستهای ترامپ و مشاورانش را به چالش میکشند.
با این حال این حقیقت را نباید نادیده انگاشت که در صحنه سیاسی آمریکا رئیس جمهور تصمیمگیرنده نهایی است و کارنامه ترامپ در دوران ریاست پرتنش سهساله اش نشان میدهد که بیش از آنکه در جست وجوی ماجراجویی باشد، به دنبال تنش است و ایجاد فضای امنیتی.