* دو گزینه بیشتر نداریم؛ بد و بدتر / تئوری حجاریان و دوستانش بارها شکست خورده است
پ
کد خبر : ۶۶۴۸
تاریخ انتشار: ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۱۱:۵۴ -15 May 2019
گرامی مقدم در گفت‌وگو با «آزادی»:
مردم نباید شاهد این باشند که اصلاح طلبان بیش از اصلاح دنبال استمرار و منفعت جناحی خود هستند. اگر این طور باشد قطعا آقای خاتمی می‌تواند در مشارکت بیشتر مردم موثر باشد.

چند ماه بیشتر تا انتخابات مجلس یازدهم نمانده اما فضای سیاسی کشور مثل ادوار گذشته نیست. نارضایتی موجود در جامعه در به جایی رسیده که جریان‌های سیاسی قبل از تلاش برای افزایش آرای خود باید به فکر افزایش مشارکت باشند. اصلاح طلبان بیشتر زیرا همواره زیر سایه مشارکت حداکثری مردم پیروز شده‌اند و البته در افزایش مشارکت نیز نقش‌آفرینی کرده‌اند. وضعیت کنونی جامعه اما برای این جریان سیاسی یک چالش به حساب می‌آید.

به گزارش «آزادی»، سوال اینجاست که این بار چطور مردم را پای صندوق می‌کشانند؟ وعده‌های همیشگی یا «تکرار»کردن‌های سید محمد خاتمی همچنان موثر است؟ اسماعیل گرامی مقدم، سخنگوی حزب اعتماد ملی معتقد است که «آری». او با ایده مشارکت مشروط اصلاح طلبان مخالف است و تصور می‌کند که این رویکرد نتیجه‌ای غیر از پیروزی تندروها ندارد. گرامی مقدم در گفت و گو با «آزادی» افزایش مشارکت در انتخابات آتی را یک معامله برد – برد برای اصلاح طبان و حاکمیت دانست و تاکید کرد که انتخاب نکردن میان دو گزینه بد و بدتر نتیجه‌ای غیر پیروزی تندروها نخواهد داشت.

*فکر می‌کنید میزان مشارکت در انتخابات آتی چگونه خواهد بود؟
اگر الان بخواهیم انتخابات برگزار کنیم قطعا مشارکت حداکثری نخواهیم داشت زیرا مردم سرخورده شده‌اند. اینطور هم نیست که صرفا دولت یا دستگاه قضایی و ... را مقصر بدانند، این نارضایتی‌ها را از همه ارکان حکومت می‌دانند. مردم از این جهت که وضعیت معیشت آن‌ها مناسب نیست، بسیاری به زیر خط فقر کشیده شده، فاقد مسکن شده و خیلی از زندگی‌ها دچار مشکل شده‌اند ناراضی هستند و با وجود این وضعیت خیلی دشوار است که از مردم بخواهیم پای صندوق رای بیایند.

*نتیجه این وضعیت چیست؟
اگر مردم پای صندوق نیایند برنده انتخابات تندروهای خواهند بود که همیشه با حداقل آرا پیروز می‌شوند و این قطعا به نفع منافع ملی و همین مردم ناراضی نیست.

*وظیفه افزایش مشارکت اکنون به عهده کدام جریان سیاسی است؟
بخش تندرو در جریان اصولگرا به هیچ وجه دنبال مشارکت نیست. علنی می‌گویند و ابایی هم ندارند که این را بگویند. آن‌ها طرفداران ثابتی دارند که پای صندوق رای می‌روند و به آن‌ها رای می‌دهند.
دو جریان حاکمیت و اصلاحات هستند که از کاهش مشارکت متضرر می‌شوند. حاکمیت تمایل دارد که در دنیا به خصوص در برابر کشورها منطقه وجه دموکراتیک خود را حفظ کند و بگوید که مشارکت مردم در انتخابات بالای 50 درصد است. من فکر می‌کنم که کل حاکمیت باید فکری برای افزایش مشارکت کند. زیرا کاهش مشارکت به نفع مجموعه حاکمیت نیست. هرچقدر که مشارکت پایین بیاید مشروعیت حاکمیت زیر سوال می‌رود.
البته نمی‌توان گفت که تا 10 ماه آتی وضعیت همین است. اگر حاکمیت دست به اصلاحات جدی بزند، مطالبات مردم را برآورده کند و اتفاقات جدیدی در کشور افتد، مشارکت نیز افزایش پیدا خواهد کرد.

*شما خوشبین هستید که حاکمیت چنین قصدی داشته باشد؟
حاکمیت بالاخره به بقای و مقبولیت خود اهمیت می‌دهد. اکنون مساله نارضایتی اصلاح طلبان نیست. مساله نارضایتی مردم ایران است که خیلی گسترده شده است. مثلا حاکمیت باید بالاخره شیوه مواجه شدن با امریکا را روشن کند. شیوه ای که تا امروز بوده قابل تامل است و باعث افت ارزش پول ملی و به تبع آن باعث گرانی و نارضایتی مردم شده است. این شیوه‌ها باید تغییر کند.

*اصلاح طلبان باید چه کار کنند؟
اگر ما نیز شرط و شروط بگذاریم و مردم را به مشارکت نکردن تشویق کنیم، وضعیت بدتر می‌شود. از طرفی اصلاح طلبان نیز برای برنده شدن به مشارکت نیاز دارند . به عبارتی مشارکت حداکثری برای اصلاح طلبان و حاکمیت یک معامله برد- برد است. کاهش مشارکت نیز یک معامله برد- باخت و به نفع اصولگرایان است. از همین رو حاکمیت باید دست به اصلاحات بزند و در ساختار انتخابات و بسیاری از تصمیم‌گیری‌ها تغییرات ایجاد کند. مطالبات مردم مثل آزادی‌های سیاسی و اجتماعی را باید مورد توجه قرار دهد تا مردم این تغییرات را در زندگی خود لمس کنند.
اصلاح طلبان نبایستی خانه نشینی کرده و دست روی دست بگذارند و شرط بگذارند. این شرط و شروط گذاشتن به عدم مشارکت مردم بیشتر دامن می‌زند. اصلاح طلبان اگر می‌خواهند که مردم از آن‌ها ناامید نشوند باید شجاعانه و جسورانه مدافع مطالبات مردم باشند. در این صورت مردم روی گردان نشده و در هر شرایطی از آن‌ها حمایت می‌کند.

*فکر می‌کنید اصلاح طلبان در وضعیتی هستند که قادر به افزایش مشارکت باشند؟
به دو شرط می‌توانند. یک اینکه خود ما بر این ناامیدی ندمیم که متاسفانه آقای سعید حجاریان و دوستانشان همچنان مثل حاکمیت این کار را می‌کنند. بارها هم تئوری آقای حجاریان به شکست انجامیده است مثلا در انتخابات شورای دوم و مجلس هفتم که همین حرف‌ها را می‌زدند. دوم اینکه اگر می‌دانیم مردم ناراضی هستند و باید رای جمع کنیم باید به صحنه آمد و حرف‌های جدی یعنی مطالبات مردم را گفت. باید در این مسیر حرکت کنیم زیرا دامن زدن به ناامیدی مردم قطعا به اصلاح طلبان خسارت می‌زند و به نفع اصولگراها تمام می‌شود.

*برخی نزدیکان آقای خاتمی می‌گویند که نظر ایشان هم مشارکت مشروط است.
من سه ماه قبل که با آقای خاتمی صحبت کردم نظرشان مشارکت مشروط نبود اما خب می‌دانم که دوستان رفته‌اند و با ایشان صحبت کرده‌اند، ممکن است نظرشان را تغییر داده باشند. اما فراموش نکنید که آقای خاتمی همان فردی است که بعد از اتفاقات 88 در دماوند رای داد. من تصور نمی‌کنم که دنبال مشارکت مشروط باشد زیرا همواره در شرایط سخت رای داده است و این بار هم رای خواهد داد.

*مساله صرفا رای دادن یا ندادن آقای خاتمی نیست. با وجود این نارضایتی گسترده در جامعه آقای خاتمی هنوز آنقدر محبوبیت دارد که با یک «تکرار» کردن مردم را پای صندوق بیاورد؟
اگر دنبال مطالبات مردم ما نباشیم و سخن مردم را نگوییم فرقی ندارد که آقای خاتمی یا هر کس دیگری بخواهد مشارکت کنند زیرا نمی‌کنند. اصلاح طلبان قبلا مورد وثوق مردم قرار می‌گرفتند زیرا حرف مردم را می‌زدند. الان هم اگر پشت مطالبات مردم باشند، مردم ناامید نمی‌شوند. ما گزینه دیگری نداریم. دو گزینه بیشتر نیست؛ بد و بدتر. ما باید شرایط خود را بدانیم و منافع مردم را پیگیری کنیم. مواضع سیاسی ما باید در این جهت باشد و روی آن ایستادگی کنیم. مردم نباید شاهد این باشند که اصلاح طلبان بیش از اصلاح دنبال استمرار و منفعت جناحی خود هستند. اگر این طور باشد قطعا آقای خاتمی می‌تواند در مشارکت بیشتر مردم موثر باشد.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: