یکی از وظایف اصلی وزارت امور خارجه آگاهی دادن به افکار عمومی داخلی برای فهم بهتر روندهای اقتصادی، سیاسی و اجتمایی حاکم در سطح بین المللی است.
اکنون کشورمان در شرایط ویژهای قرار دارد. از یک سو، در وسط حرکتهای افراط گرایی و تروریسم قرار دارد که این منجر به واکنش طبیعی کشور برای حفظ ثبات و امنیت خود در قالب پیشگیری از تهدیدات میشود. از سوی دیگر، همین واکنش توسط رقبا و دشمنان منطقهای و فرامنطقهای به عنوان گسترش نقش منطقهای و به هم خوردن به اصطلاح توازن قوا به نفع ایران و شکل گیری یک "معمای امنیتی" برای دیگران شده است. این امرخود توجیه جدید ترامپ برای تشدید فشار سیاسی و تحمیل تحریمهای اقتصادی جدید بر روی کشورمان با هدف تامین منافع متحدان منطقهای آمریکا میباشد.
بر این مبنا، موضوع ثبات و امنیت، تنوع اقتصادی استراتژیک و اتکا به خود موضوعیت بیشتری در حوزه سیاست خارجی و به تبع بخش انتشارات وزارت امور خارجه قرار میگیرند. به واقع، در تاریخ معاصر ایران کم نظیر است که موضوعات امنیت ملی و ادغام اقتصادی منطقه ای، رویکردها و پویاییهای سیاست داخلی کشورمان را تحت تاثیر قرار دهند.
حاصل این تحول، توجه بیشتر به اهمیت و ارزش موضوع اتصال منطقهای و تقویت روابط دو جانبه یا سه جانبه در قالب یک "چندجانبه گرایی" منطقهای است. عصر جهانی شدن و چندجانبه گرایی جهانی با محوریت ارزش بهم پیوستگی اقتصاد جهانی تنها برای قدرتهای بزرگ و شرکتهای چندملیتی منفعت داشته و نتایج آن از یک کشور به کشور دیگر متفائت بوده به گونهای که اکنون وارد عصر "فراجهانی شدن" شده ایم که به نوعی یک نگاه انتقادی به منفعت-محوری دارد و نتیجه آن ظهورتدریجی پوپولیسم (توده گرایی) در جهان است.
در این شرایط تمرکز انتشارات وزارت خارجه بر پژوهشهایی اهمیت مییابد که به ارزش پویاییهای منطقه گرایی توجه بیشتری میکنند. برای رسیدن به این هدف دو عنصر محوری حائز اهمیت میشوند: نخست، "تاریخ کاربردی" و دوم "جغرافیایی اثر بخش". برای فهم بهتر ژئوپلتیک محلی و چگونگی اتصال اقتصادی نیاز به فهم کاربردی تاریخ روابط دو جانبه کشورها داریم. یعنی رجوع به تاریخ برای تبیین روندهای شکل گیری سیاستگذاری در زمان حال حائز اهمیت است. به عنوان نمونه، اگر برنامه هستهای ایران یک چارچوب تاریخی ۵۰ ساله نداشت، مطمئنا روند مذاکرات هستهای ایران و پذیرش آن از سوی قدرتهای بزرگ در آن زمان متفاوت بود. همینگونه اگر حضور منطقهای ایران ریشه تاریخی و بستر ایدئولوژیک نداشت، درجه اثربخشی ژئوپلتیک کشورمان در شرایط بحرانی فعلی منطقه مثلا شکست داعش در عراق یا حفظ نظام سیاسی سوریه به عنوان یک دولت دوست در جهان عرب متفاوت بود. یا این روزها، صحبت از تشکیل یک "ناتوی عربی" است. ولی اگر موضوع را در قالب تاریخ کاربردی ببینیم در مییابیم که اعراب محافظه کار منطقه در طول دهههای گذشته، البته غیر از ائتلاف دفع حمله کویت، هیچپگاه یک ائتلاف موفق و پایدار نداشته اند.
دوم، تمرکز بر جغرافیای اثر بخش است. کشورمان نقطه اتصال زیر سیستمهای مختلف منطقهای و امنیت انرژی بین المللی است. امری که در مطالعات روابط بین الملل به عنوان "ژئوپلتیک انتقادی" یاد میشود و فراتر از اهمیت فیزیکی سرزمینی، موانع طبیعی، دریاها و ... است. اثر بخشی جغرافیایی همزمان بر عوامل انسانی و اجتمایی و ارزش دادن به اتصال تمدنی برای افزایش اعیار قدرت ملی کشور توجه میکند.
بر این مبنا، هدف اصلی پژوهشهای حوزه سیاست خارجی باید متمرکز بر این موضوع باشد که ویژگیهای تاریخی و جغرافیایی روابط ایران در حوزه همسایگی به گونهای است که بهتر است رویکردهای سیاست خارجی کشورمان بر چند اصل کلان تکیه کرده و سایر ابعاد روابط اقتصادی و سیاسی-امنیتی بر مبنای ویژگیهای ژئوپلتیک محلی و روابط دوجانبه و چند جانبه تقویت و عملیاتی گردد.
* استاد روابط بینالملل و عضو شورای نشر وزارت امور خارجه
* متن کامل سخنرانی در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، سهشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۸