گذشت بیش از یکصد سال از شکل گیری نخستین احزاب ایرانِ معاصر و فراز و فرودهای سیاسی که کشور در این مدت شاهد آن بوده باعث نشده تا تحزب در فرهنگ سیاسی ما معنا و مصداقی واقعی یابد.
از زمانی که احزاب موسوم به «اعتدالیون» و «اجتماعیون عامیون» (سوسیال دموکرات ها) در بحبوحه انقلاب مشروطه و مبارزه با استبداد کبیر و صغیر پادشاهان قاجار شکل گرفتند، نزدیک به یک قرن میگذرد.
رخدادهای سالیان پایانی سده گذشته خورشیدی هر چند ایران را به یکی از نخستین کانونهای مبارزه با حکومتهای مطلقه استبدادی در قاره کهن مبدل ساخت و با ترویج مطبوعات، میتینگ و گردهماییهای سیاسی در کوچه و خیابانها و شکل گیری گروهها و دستههای سیاسی همراه شد، اما یکی از مهمترین ارکان مردم سالاری یعنی تحزب در تاریخ معاصر استقرار نیافت.
البته این به معنای عاری بودن تاریخ یکصد سال گذشته از فعالیتهای حزبی نیست چنانکه برخی صاحب نظران سیاسی تشکیل حزبی، چون «توده» در دوره اشغال ایران (مهرماه ۱۳۲۰) و امتداد فعالیت آن تا سالهای نخستین پس از انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ را صرف نظر از سیاستها و سمت و سوی آن تجربهای ریشه دار در زمینه تحزب به شمار میروند.
توده در ادامه همان مرام و رویکردی که نخستین نسل از سوسیال دموکراتهای مشروطه خواه دنبال میکردند، اندیشههای چپگرایانه را در عرصه سیاسی ایران دنبال کرده و حتی از سوی برخی ناظران منسجمترین حزب تاریخ سیاسی ایران نامیده شد. هرچند غیرقانونی اعلام شدن آن از سوی پهلوی دوم، قلع و قمع پس از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ و در نهایت مواجهه با اتهام جاسوسی و اعترافات و مجازات رهبران پس از انقلاب، توده را به طور کامل از نفس انداخت.
در مقایسه با چپگرایان تاریخ سیاسی ایران، حتی گروههای ملی گرا و مصدقی نیز طی دوره مبارزات سیاسی با حکومت پهلوی نتوانستند چارچوب و ساختارهایی به معنای واقعی حزبی را ایجاد کنند.
در مقابل، این حکومت بود که کوشید ابتکار عمل عرصه تحزب را در کشور به دست گیرد. طی سالهای پس از کودتا تا چهار سال مانده به انقلاب احزابی، چون «ایران نوین» و «مردم» داعیه دار مبارزات سیاسی در قالبهای حزبی در راستای مشروطه نشان دادن سلطنت بودند.
«محمدرضا شاه پهلوی» هر چند بارها علنا حمایت خود را از سیستم به اصطلاح دوحزبی اعلام داشته بود، اما به یکباره تصمیم گرفت تا با انحلال سایر گروهها و احزاب، حزبی فراگیر را تاسیس کند که رقابتها در آن به شکلی درون جناحی و تحت حداکثر کنترل صورت گیرد.
تاسیس حزب «رستاخیز» در سال ۱۳۵۳ با دستور مستقیم شاه به انجام رسید و وی اعلام کرد هر کسی تمایلی به عضویت در آن ندارد یا باید کشور را ترک کند یا اینکه عدم مخالفت خود را با آن اعلام دارد.
** تحزب بعد از انقلاب چه سرنوشتی داشت؟
پیروزی انقلاب اسلامی موجب شد تا در سالهای نخستین استقرار جمهوری اسلامی طیف وسیعی از احزاب مارکسیستی، سوسیالیستی، ملی گرا، ملی مذهبی، لیبرال و نیز انقلابی در جامعه سیاسی بروز و فعالیت یابند.
تاسیس حزب «جمهوری اسلامی» در اسفندماه ۱۳۵۷ به معنای متشکل شدن نیروهای روحانی و انقلابی برای حضور در نهادهای انتخابی کشور بود. این حزب با وجود اینکه از مجلس و انتخابات ریاست جمهوری دوم توانست برتری خود را بر رقبا تحمیل کند، اما هرگز نتوانست به کارکردهای مورد انتظار و برنامه ریزی شده پایه ریزانش به ویژه شهید «سیدمحمد بهشتی» دست یابد.
این حزب هرچند در انفجار هفتم تیرماه ۱۳۶۰، دبیرکل و بسیاری از اعضایش را از دست داد، اما شهادت بهشتی و دهها عضو حزب جمهوری اسلامی به طور آنی عامل انحلال آن نبود. اختلاف دو جناح اصلی حزب جمهوری اسلامی که در آستانه انتخابات مجلس سوم خود را در شکل گیری «مجمع روحانیون مبارز» و افتراق آن از جناح دست راستی حزب نمایان ساخت در ادامه موجب شد تا حزب جمهوری اسلامی به دلیل انشعابات صورت گرفته در سال ۶۶ منحل اعلام شود.
در ادامه و با کشیده شدن رقابتهای سیاسی به بستر اصولگرایی- اصلاح طلبی در میانههای دهه ۷۰ خورشیدی، فعالیت احزابی، چون «جبهه مشارکت» و «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران» دورنمایی از نضج گیری فعالیتهای حزبی و نهادینگی تحزب را پدیدار میساخت که این دورنما در نهایت پس از انتخابات سال ۸۸ و انحلال احزاب یادشده از میان رفت.
** اکنون وضعیت احزاب چگونه است؟
چند هفته پیش وزارت کشور اعلام کرد، دولت «حسن روحانی» تاکنون مجوز ۴۰ حزب جدید را صادر کرده است. با این حال اظهارات اخیر سخنگوی وزارت کشور در مورد احزاب مجاز برای فعالیت مورد توجه قرار گرقت.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی وزارت کشور، «سیدسلمان سامانی» با اشاره به اجرای قانون جدید احزاب و پایان موعد تمدید شده از سوی این وزارتخانه و نیز مجلس، اعلام داشته در اجرای قانون نحوه فعالیت احزاب و گروههای سیاسی، کمیسیون ماده ١٠، وضعیت احزاب موجود در کشور را با شرایط مندرج در قانون جدید تطبیق داده است که نهایتا تعداد ٩٨ حزب تایید و مجوز ادامه فعالیت را دریافت کرده اند.
به گفته وی، این احزاب میتوانند در مجمع عمومی خانه احزاب که در تاریخ ٢٣ اسفندماه ٩٧ برگزار میشود شرکت کرده و در تشکیل ارکان خانه احزاب مشارکت داشته باشند. این ٩٨ حزب از یارانه خانه احزاب که در قانون بودجه پیش بینی شده است، بهرهمند خواهند شد.
در همین زمینه «عصر ایران» با انتشار لیست احزاب تایید شده نوشت: این احزاب در ۲ سال گذشته و در مدت قانونی تعیین شده از سوی وزارت کشور اقدام به تشکیل کنگره سراسری فوقالعاده برای انطباق اساسنامه و مرامنامه خود با قانون جدید، نمودهاند. از میان حدود ۲۵۰ حزب و تشکل سیاسی رسمی کشور تنها ۹۸ حزب ملی و استانی توانستهاند فرایند انطباق خود با قانون جدید را تکمیل کنند و از این پس فعالیت نزدیک به ۱۵۰ حزب دیگر که نتوانستهاند این انطابق را انجام دهند، از نظر وزارت کشور رسمیت نخواهند داشت.
در این گزارش آمده است: بسیاری از احزاب بنا به دلایل مختلف قادر به برگزاری کنگره سراسری فوقالعاده نشدند و برخی از آنها نیز که کنگره برگزار کردهاند، نتوانستهاند شروط قانونی جدید را از جمله گردهمایی ۳۰۰ نفری در کنگره سراسری – برای احزاب ملی- را برآورده کنند و کنگره آنها مورد تایید ناظر وزارت کشور قرار نگرفته است.
در فهرست یادشده اسامی، چون «جمعیت فداییان اسلام»، «جامعه اسلامی مهندسین»، «جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی»، «حزب همبستگی ایران اسلامی»، «حزب کارگزاران سازندگی ایران»، «حزب مردم سالاری»، «حزب راه ملت»، «حزب اراده ملت»، «حزب اعتدال و توسعه»، «سازمان عدالت و آزادی ایران اسلامی»، «حزب موتلفه اسلامی»، «حزب اتحاد ملت ایران اسلامی»، «حزب اعتماد ملی»، «مجمع ایثارگران»، «حزب ندای ایرانیان» و ... در کنار برخی احزاب با پسوند استانی به چشم میخورد. نکته قابل توجه اینکه نام و نشانی از مجمع روحانیون مبارز و رقیب اصولگرا و شناخته شده آن یعنی «جامعه روحانیت مبارز» در این فهرست نیست.
** زمانی که اعتقادی به تحزب وجود ندارد
به جز تشکل هایی، چون موئتلفه اسلامی که طی سالهای گذشته به نسبت بر اساس معیارهای حزبی عمل کرده، جناح اصولگرا یا به عبارتی دست راستیهای سیاست ایران روی خوشی به تحزب نشان نداده اند.
اصولگرایان حتی در نخستین گام از تحزب یعنی هم اندیشی و تصمیم گیری درون جناحی نیز با مشکلاتی جدی مواجهند چنانکه ایجاد سازوکاری موسوم به «جمنا» در ماههای منتهی به انتخابات ریاست جمهوری پارسال حتی در معرفی نامزد واحد برای اصولگرایان با ناکامی مواجه بود.
در میان اصلاح طلبان هر چند وضعیت متفاوت است و بسیاری از چهرههای مطرح این جریان در چارچوبها و تحت عناوین احزاب مختلف مشغول به فعالیتند، اما سادهترین اصول فعالیت حزبی نیز در این جناح نادیده گرفته میشود.
در بسیاری از احزاب اصلاح طلب شاهد نامها و چهرههای تکراری هستیم و مشخص نیست تفاوت یک حزب با حزب دیگر با اعضای مشترک چیست؟
اصلاح طلبان هر چند در انتخابات سال ۹۴ مجلس توانستد با رسیدن به لیستی مشترک در شهرهای بزرگ، به پیروزهای قابل توجهی دست یابند، اما طی سالهای اخیر آسیبهای تحرک سیاسی لیستی نیز آشکار شده و نشان میدهد در فضای کنونی هیچ یک از جریانهای کشور به دلیل عدم نهادینگی تحزب عملا برنامهای را برای پیشبرد رقابتهای سیاسی در دستور کار نداشته و در وضعیتی مه آلود قدم برمی دارند.
در این فضا بسیاری از ناظران میگویند فعالیت سیاسی به جای حزب سالها است در گعدهها و حلقهها صورت میگیرد که یکی از نتایج آن عدم شفافیت و مسوولیت پذیری در امر سیاسی است.