ادبیات داستانی اگرچه قدمتی طولانی دارد، اما نتوانسته است جایگاه مورد انتظار خود را در میان انواع گونههای مختلف ادبی بیابد. به نظر میرسد سانسور، عدم عضویت در کپی رایت جهانی و فقدان آموزش در این زمینه نقش داشته باشند.
ادبیات داستانی همانند دیگر گونههای ادبیات تحت تاثیر شرایط جامعه، فراز و فرودهایی را تجربه کرده است. تغییرات اجتماعی، مبارزات سیاسی، جنگ ها، مذهب و انقلاب از عوامل موثر بر جریانهای ادبیات داستانی بوده به طوری که در زمانهای که باید انتظار فراوانی خوانندگان را نسبت به نویسندگان داشت، متاسفانه با عدم رغبت و استقبال خوانندگان و تیراژ ۵۰۰ یا ۱۰۰۰ جلدی کتاب نسبت به جمعیت چند میلیونی رو به رو هستیم که این امر به گونهای نشان میدهد در این حوزه نیز مانند دیگر حوزههای ادبیات مشکلات و موانعی وجود دارد.
از این رو در خصوص چیستی و چرایی مشکلات و موانع ادبیات داستانی با کاوه فولادی نسب، مترجم و نویسنده ادبیات داستانی به گفتگو نشستیم.
**ادبیات داستانی با بحران مواجه است
کاوه فولای نسب در پاسخ به پرسش پژوهشگر ایرنا مبنی بر اینکه ادبیات داستانی با چه چالشهایی رو به رو است، گفت: در حال حاضر با بحران مخاطب رو به رو هستیم، بگونهای که تعداد نویسندگان از تعداد خوانندگان پیشی میگیرد. بسیاری از کتابهایی که منتشر میشوند، خوانده نمیشوند. از طرفی طبیعتا برای جامعهای که بالای ۸۰ میلیون جمعیت دارد تیراژ ۵۰۰ یا ۱۰۰۰ کتاب نمیتواند مناسب باشد. این امر در حال حاضر کهنترین چالشی است که ادبیات داستانی با آن مواجه است که البته این امر دلیل نیست بلکه مدلولی است که علتهای مختلف باعث بروز این اتفاق شده است.
** سانسور مانعی برای ادبیات داستانی
فولادی نسب در خصوص سانسور و تاثیرش بر ادبیات داستانی گفت: من مهمترین مانع بر سر ادبیات داستانی را سانسور میدانم. قبلا هم در جاهای دیگر و در گفتگو ها، یادداشتها و در مقالاتم به این امر اشاره کرده ام. در شبکههای اجتماعی مطالب نادرست تری ممکن است گفته شود، اما با سانسور مواجه نشود.
وی افزود: سانسور امری سنتی است. تنها کاری که میکند این است که نویسنده راهش را پیدا میکند و در فضای مجازی کار خود ر. ا. منتشر میکند و دیگر نیازی به اخذ مجوز از سوی دولت برای انتشار کارش ندارد. در کشورمان تا به امروز همیشه سانسور فشار عجیبی به ادبیات داستانی وارد کرده است که در حوزههای دیگر شاید به این اندازه نبود. ولی بطور سنتی از همان دوران قاجار تا به امروز ادبیات همیشه با فشار سانسور مواجه بوده است و این امر باعث شده است که نویسنده نتواند راحتتر در باره همه چیز صحبت کند و بنویسد.
این نویسنده ادبیات داستانی افزود: به مرور دولتمردان به این نتیجه میرسند که چرا نویسندگان درباره مسائل جامعه اظهار نظر نمیکنند. البته حق هم دارد که این سوال را بپرسد. اما باید بداند نویسنده برای خلق یک اثر هنری باید بتواند به راحتی درباره موضوع بپردازد. به نظر من سانسور اولین مورد و دلیلی است که نمیگذارد نویسنده به کار خود ادامه دهد.
** عدم عضویت در کپی رایت جهانی
فولادی نسب در خصوص عدم عضویت در کپی رایت جهانی و تاثیرش بر ادبیات داستانی گفت: در این خصوص کنوانسیونی به نام کنوانسیون برن وجود دارد که عموم کشورهای جهان در آن عضو هستند. این کنوانسیون، برای رعایت حقوق مادی و معنوی نویسندگان ایجاد شده است. در حالی که متاسفانه ما عضو این کنوانسیون نیستیم و این باعث شده است تا از آمازون کتابی بخریم و ترجمه کنیم بدون اینکه حقوق ناشر اثر، حقوق مولف و آژانسهایی که دست اندر کار انتشار کتاب هستند، رعایت شود.
این مترجم و نویسنده ادبیات داستانی افزود: عدم عضویت در کپی رایت جهانی جهانی سبب شده است تا ناشر امریکایی، اروپایی وآفریقایی دلیلی برای بررسی نویسندگان و ادبیات ما نداشته باشند. همانطور که در بسیاری از کشورها به دنبال کشف استعداد و نبوغ نویسندگان هستند در کشور ما به دنبال این استعدادها و نبوغ نباشند.
وی افزود: الان که ما در کپی رایت جهانی نیستیم، نویسندگان ما بیش از هر زمان به سمت ترجمه رفته اند. مخصوصا کتابهایی را که بسیار جالب هستند بر میدارند و ترجمه اش میکنند. در واقع یک رقابت نابرابری در حال شکل گیری است که اگر ناشر ما مجبور بود رایت کتاب را بخرد به همین راحتی کتابی منتشر نمیشد؛ بنابراین عدم عضویت در کنوانسیون برن هم از بعد بیرونی و هم از بعد داخلی انعکاساتی دارد که نتیجه اش لطمه زدن به ادبیات داستانی است.
**تاثیر فقدان آموزش در حوزه داستان نویسی
فولادی نسب در خصوص تاثیر فقدان آموزش در حوزه داستان نویسی گفت: این مورد هم یکی از زخمهای کهنه ادبیات داستانی ما است. موضوع این است که ما وقتی به تاریخ آکادمیک خود نگاه میکنیم میبینیم که از سال ۱۳۱۳ که دانشگاه تهران در ایران افتتاح شد و کم کم در دهه ۲۰ و ۳۰ که هنرهای زیبا شکل گرفت، رشتههای مختلف صاحب آکادمی شدند حتی سینما و تئاتر هم وارد آکادمی شدند درحالی که ادبیات داستانی که همیشه و در همه دورانها تحت فشار حکومتها بودند، هیچگاه وارد دانشگاه نشد.
وی افزود: اگر هم در این سه یا چهار سال اخیر اقداماتی در خصوص ادبیات داستانی صورت گرفته، بسیار محدود بوده و به دلیل قوانین آموزشی متوقف شده است. به هر حال میخواهم بگویم که ما آموزش داستان نویسی نداشتیم و نویسندگان ما عموما نویسندگان خودرویی هستند.
این مترجم و نویسنده ادبیات داستانی افزود: افراد بسیار محدودی مانند گلشیری، میر صادقی و براهنی بودند که در گذشتههای دورتر دورههای آموزشی داشتند و امروز هم من و برخی همکارانم در بعضی جاها کارگاههایی داریم تا بتوانیم آموزش را انتقال دهیم. در هر حال وقتی بحث آموزش و کار غیر سیستماتیک میشود نمیتوان هیچ گاه به ان نظم داد.
وی افزود: اکنون افراد بسیاری هستند که نه مقالهای نوشته اند، نه نظریهای کارکرده اند و نه در حوزه داستان نویسی فعالیتی داشتند در حالی که مدرس حوزه داستان نویسی هستند، چون در این ساختار و سیستم نظارتی نیست. بسیاری از کتابها ترجمه هستند و ترجمه خوبی نیستند، اکثرا از طریق گوگل ترانسلیت ترجمه میشوند. طبیعتا وقتی سطح دانش تخصصی و حرفهای کم باشد کیفیت کار هم کاهش پیدا میکند.
**راههای برون رفت از این بحران
فولادی در خصوص راههای برون رفت از این بحران گفت: در مورد سانسور راه حل خیلی سادهای وجود دارد مبنی بر این که سانسور نباید وجود داشته باشد و باید از فرایند انتشار کتاب حذف شود. راه حل سانسور، حذف سانسور است، چون بی منطق و بی معناست.
وی افزود: در مورد کپی رایت هم مشخص است. وقتی در این باره کنوانسیونی وجود دارد و بیشتر کشورها عضو آن هستند چرا ما نباید عضو آن باشیم. چرا ایران و کره شمالی باید بیرون از این کنوانسیونها باشند. چرا ما همیشه به جای اینکه در این گونه موارد پیشتاز باشیم، باید خود را تبدیل به اقلیتی کنیم که مخالفت بی منطق میکند. در هر حال این کنوانسیون وجود دارد و حقوق داخلی و خارجی ما با واردشدن به این کنوانسیون باید تامین شود.
این مترجم و نویسنده ادبیات داستانی گفت: در مورد آموزش هم فکر میکنم نیاز به نهضت ترجمه داریم. باید مترجمان ما به جای اینکه رمانهای خوش خوان ترجمه کنند تا یک بازگشت مالی برایشان داشته باشد، کتابهای دیگر از قبیل: کتابهای فنی را هم ترجمه کنند. اگرچه این کتابها کم فروشتر است، ولی مترجمان باید این کار را انجام دهند و ناشران باید در این زمینه برنامه ریزی داشته باشند.
امروزه مدارس داستان نویسی در تهران شکل گرفته است که میتواند در سراسر کشور تکثیر شود. به نظر من رونق ادبی اگر شکل بگیرد، خودش بخشی از آموزش تلقی میشود.