چندین روز از روزهای آغاز قرنطینه میگذرد واین اپیدمی باعث خیلی از اتفاقات در جهان بوده است که ما نیز از آن بی نصیب نبوده ایم. هروز انتظار برای شنیدن خبرهایی بهتر و دل گرم شدن باعث امید به ما در این روزهای سخت میشود.
استرس خانوادهها از مبتلا نشدن و کنکاشت پدر و مادر در فضای اینترنت برای پیدا کردن راه مناسب برای مراقبت در برابر این ویروس. اینجاست که قهرمانهایی هستند که هیچ گاه دیده نمیشوند، اما اینان همان گردهم آورندهی اطلاعات برای پیشگیری از بیماری و حتی گویندگان اخبار خوش و دل گرم کننده هستند.
نویسندگان و به اصطلاح افراد تولید محتوا چه در سایتهای خبری و چه در دیگر قسمتهای فضای مجازی قهرمانهایی هستند که دیده نمیشوند، اما هنوزهم در حال کار کردن هستند و هنوز هم در حال دوختن کلمات به یکدیگراند.
ساعتهای پی در پی فشردن کلمات روی صفحه کلید و بی وقفه چشم دوختن به کلمات در یک صفحه چند اینچی با امید اینکه میتوانند زمینهای برای جامعه فراهم کنند تا در آرامش زندگی خود را سپری کنند.
یک ماسک ویک دستکش دوربین به دست در خیابانها به دنبال سوژه میگردند و ترسی در آنها نیست. نگاه به دوربین با عینکهایی که سالها خسته از دیدن کلمات هستند با ارادهای آهنین به دنبال اکتشاف هستند.
پیدا کردن عکس مرتبط، نوشتن کلمات مطلوب، ارسال. این قهرمانها خواستهی زیادی ندارند و به بردن اسمشان در انتهای نوشته هایشان اکتفا میکنند با اینکه اسمشان راهم میخوانیم آنها را نمیشناسیم و اگر زمانه با آنها مهربان باشد ممکن است عکس آنها نیز درج شود.
روز یا شب برای آنها بی معنی است و تلفن همراه آنها بسیار بی تاب است و هرلحظه در حال داد زدن در گوش آنهاست. به کشیدن کیف سنگین در میان جمعیت عادت کرده اند، به کمر درد ناشی از نشستن ساعتها پشت رایانه عادت کرده اند، ولی باز چیزی جلوی آنها را نمیگیرد.
به روزهای خوب امید دارند و همه را به این امید دعوت میکنند، قهرمانهای پشت مانیتور.
نویسنده: بهراد بشیری