*
محمود ملکی ؛ گزارش «آزادی»، تقریبا یک هفته از تصمیم سران قوا مبنی بر افزایش قیمت بنزین گذشته و مردم هنوز آن را نپذیرفتهاند. شاهد این مدعا اعتراضات، درگیریها و جوی است که مدارس تهران را به تعطیلی کشانده و اینترنت را در سطح کشور قطع کرده است. مسئولان امر تمام تلاش خود را میکنند تا معترضان را به هر شیوهای که شده ساکت کنند و مردم را با اندک یارانههای واریزی دلخوش. معلوم نیست که اوضاع کنونی چند روز دیگر ادامه خواهد داشت اما بنا به تجربه میتوان حدس زد که به همین زودیها وضعیت سفید شده و زندگی به روال عادی خود برخواهد گشت. نکته اینجا است که جریانات سیاسی از این رهگذر چه نسیبی خواهند برد و بلوای اخیر چه تاثیری بر انتخابات مجلس یازدهم خواهد داشت؟
برخی از تحلیلگران معتقدند که اصلاحطلبان بازنده اصلی این بازی خواهند بود. به اعتقاد این گروه سکوت اصلاحطلبان شاید به تایید صلاحیتهای بیشتر و فرصت استمرار حضور در قدرت انجامد اما بهای گزافی دارد و آن از دست رفتن تتمه سرمایهاجتماعی این جریان است. اصلاحطلبان در دی ماه 96 نیز با چنین دوراهی مواجه شده و پیامدهای انتخاب خود را نیز دیدند اما نگاهی به مواضع و اظهارات فعالان سیاسی این جریان حاکی از آن است، که درس نگرفتهاند.
برخی از اصلاحطلبان در تلاش هستند تا با تاکید بر ضرورت شناسایی مرز اعتراضات مردمی و اغتشاشات تخریبگر راهی میانه در پیش بگیرند و به قول معروف یکی به نعل زنند و یکی به میخ. این عده اصرار دارند که حق اعتراض را برای مردم به رسمیت میشناسند اما با ورود سودجویان به عرصه اعتراضات و کشاندن آن به بیراهه مخالفاند! این گروه ضمن اینکه تلاشی برای فراهم شدن بستر لازم برای اعتراض مردم به گونهای که متهم به اغتشاش و شرارت نشوند، نمیکنند سعی دارند تا دامن جریان سیاسی متبوع خود را از گناه سکوت و نادیده گرفتن حق مردم پاک کنند. محمدصادق جوادی حصار، عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی را میتوان در این گروه جای داد. او نیز همچون بسیاری دیگر از اصلاحطلبان به ضرورت و مزایای حمایت از مردم آگاه است اما در عین حال نگران پروندهسازیهایی است که برخی برای انتساب اصلاحطلبان به معاندان خواهند کرد!
او در گفتوگویی با «آزادی» وضعیت کنونی را یک دو راهی سخت و خطرناک برای جریان اصلاحطلب توصیف کرد و گفت: «یک طرف ماجرا حقوق و احساسات مردم معترض است. به اعتقاد من اعتراض حق مردم است ولو اینکه اشتباه کنند اما باید بین اعتراض و شقوق دیگر حضورهای خیابانی تمیز قائل شد. من با اعتراض مسالمت آمیز و حتی تحصن مدیریت شده و برابر با قانون اساسی کاملا موافق هستم و حق مردم است اما شقوق دیگر حضور خیابانی مثل تخریب و درگیریهای منجر به قتل و دیگر چیزها را صددرصد محکوم میکنم، فرقی هم نمیکند که مردم بیرون آمده عامل درگیری و قتل و غارت باشند یا پلیس و نظام.»
وی با تاکید بر اینکه «اعتراضات مردمی در قانون اساسی پیشبینی شده و باید مدیریت شود» گفت: «اگر اعتراضات منجر به تضییع حقوق دیگری شود، محکوم است. مرز قائل شدن بین این ها نیز بسیار سخت است. در واقع این موضوع بسیار حساس و باریک مثل پل صراط است. بنابراین اصلاحطلبان از یک سو با احساسات و حقوق مردم طرف هستند و باید به نحوی رفتار کنند که از حقوق آنان دفاع و به احساسات آنان پاسخ مثبت داده شود، نباید از کنار مطالبات مردم بیتفاوت عبور کرد. این کار بسیار شیرین، آرامبخش و پشتیبانی آفرین است به خصوص در آستانه انتخابات. به هرحال مردم از خیلی جاها ناراحت هستند و اصلاحطلبان قرار است به آنان بگویند که دوباره در انتخابات شرکت کنید، حداقل این است که مردم میپرسند وقتی من در اتفاقات اخیر کتک خوردم، آسیب دیدم و حقم نادیده گرفته شد، شما کجا بودید که حالا از من میخواهید دوباره از شما حمایت کنم؟»
عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی افزود: «بخش دیگر کار یک سری حقوق و مطالبات حاکمیتی است؛ در اضلاع و اجزای مختلف حاکمیت. از شورای امنیت که دلش میخواهد هر وقت بیانیه صادر کرد، همه برای او کف بزنند و از او حمایت کنند گرفته تا دستگاههای نظارتی مثل اطلاعات، سپاه، نیروی انتظامی که دلشان میخواهد وقتی با اغتشاش و آشوب و درگیری خیابانی مواجه شدهاند مورد حمایت جریانهای سیاسی قرار بگیرند و حمایت از این اتفاقات ولو اینکه به حق باشد ناخودآگاه به معنی قرار گرفتن در برابر مطالبات و احساسات مردم است و هزینه سنگینی برای هر جریان سیاسی خواهد داشت.»
مدیرمسئول روزنامه توقیف شده توس همچنین گفت: «طرف دیگر ماجرا نیز پرونده سازی برای اصلاح طلبان و منتسب کردن آنان به جریانهای معارض، مخالف و منتقد است. هدف از این رویکرد هم بازداشتن همان تتمه ظرفیت این جریان از ورود به مجلس آتی است. در حقیقت سناریویی در حال نوشتن است و سناریویی نیز در حال اجرا است».
وی توضیح داد: «سناریو در حال اجرا در حال زمینه سازی برای سناریو در حال نوشتن است تا در انتخابات پیشرو، از این دعوا خواسته یا ناخواسته برخی از مراکز تصمیمگیری داخلی و خارجی ماهی مطلوب خود را بگیرند و بسترسازی کنند تا اصلاحطلبان نتوانند رای خود را سازماندهی کرده و در رقابتهای انتخاباتی قدرتمند ظاهر شوند».
جوادیحصار در پاسخ به اینکه آیا میتوان اصلاحطلبان را بعد از مردم بازنده اصلی ماجرای افزایش قیمت بنزین و اعتراضات پس از آن دانست؟ گفت: «اصلاح طلبان بازنده نیستند، متهم هستند. بازنده و متهم فرق دارد. اگر در دادگاه منصفی به اتهامات رسیدگی شود چه بسا که اصلاحطلبان پیروز شوند. بحث این است که این سناریوها را چه کسانی چه طور نوشتهاند و چهطور اجرا میشود؟ و بعد اینکه اصلاح طلبان در این ماجرا چه نقشی را بر عهده دارند؟ این نقش را خود انتخاب کردهاند یا این نقش را به آنها دادهاند؟ این ها بسیار مهم است. اکنون شاهدیم که تمام رسانههای خارج از کشور دائم اصلاح طلبان را میکوبند، دلیلش نیز این است که میدانند ظرفیت اصلاح طلبان می تواند بازدارند باشد. یک مثال میزنم. در جنگ وقتی میخواهند به منطقهای حمله کنند اول استحکامات آن منطقه را از بین میبرند و بعد نیرو میفرستد. یکی از دژهای مستحکم صیانت از حدود و دستاوردهای ملی در نبردهای داخلی و بیرونی استحکامات اصلاحطلبانه است. ممکن است که دژبان خوب عمل نکند اما این را نباید به حساب آن گذاشت که دژ در جای درستی بنا نشده و نباید وجود میداشت. اصلاحطلبی همان دژ در مقابل جریانهای معارض و مخرب است و عدهای میخواهند این دژ را از میان برده و جاده را برای خود باز کنند.»
وی با تاکید بر اینکه «باید در فلشگذاریها خیلی مراقب باشیم» گفت: «خلاصه مطلب اینکه نباید اصلاحطلبان را بیخودی دم تیغ جلاد بدهیم».
جوادی حصار در پاسخ به اینکه آیا دژ اصلاحطلبی صرفا از سوی جریانهای مخالف در خطر است و یا خطر اصلی افکار عمومی در انتظار همراهی اصلاحطلبان است؟ گفت: « افکار عمومی نیز است اما یک مثال بزنم. وقتی با همین آدمهایی که در خیابان هستند، حرف بزنید در نهایت خواهند گفت که ما برای منافع ملی، میهن و مردم مبارزه میکنیم اما یک مرتبه میبینید که برخی پرچم ایران را آتش میزنند. باید مرز اینها را شناخت و نشناختن آن خیلی خطرناک است. اگر از این مرزها عبور شود، برگشتن به آن دژ ممکن نیست. حرف این است که اگر دژبان خوب نیست باید آن را عوض کرد اما نباید دژ را از بین برد. برای همین است که دولتها هر چهار سال عوض میشوند زیرا دژ اصلی دست دولت است. اگر دولت خوب عمل نکند نمیتوان گفت که چون دولت خوب عمل نکرده باید کشور را بدون دولت اداره کرد. درباره دژ اصلاحطلبی نیز همین طور است، اگر دژبان خوب نیست باید تغییر کند. از دژهای کشور در حوزههای مختلف باید حفاظت کرد. گاهی هم بیتدبیریهایی صورت میگیرد که باید آن را با حوصله و مدارا تدبیرکرد».
این فعال سیاسی اصلاح طلب افزود: «همه ما ایرانی هستیم و باید دلمان برای هم بسوزد. باید دغدغه هم را داشته باشیم، به منافع هم فکر کنیم. اصلاح طلب و اصولگرا و ... هم در این قضیه رنگی ندارد، بحث اصلی همان ایرانی بودن است. دو سال قبل در مراسم 16 آذر و در یک جمع دانشگاهی گفتم که گفتمان آینده ایران که میتواند وحدت آفرین باشد و پاسخگویی، رونق اقتصادی و توسعه پایدار ایجاد کند «گفتمان ملی» است. به این معنا که تمام شهروندان جمهوری اسلامی به صرف داشتن کارت ملی اعتبار یکسان در برابر قانون داشته باشند و برخورداریهای قانونی داشته باشند. همه باید بتوانند انتقاد کنند، حضور خیابانی داشتهباشند، همه بتواند از حفاظت قانون برخوردار باشند و تنها این گفتمان است که پاسخ خواهد داد. اصلاحطلبی، اصولگرایی و حتی ملیگرایی نیز ذیل این تعریف میشود. گفتمان ملی یک گفتمان برابریجو و عدالت گستر خواهد بود که میتواند از حقوق همه شهروندان جمهوری اسلامی صیانت کند.»