به گزارش
«آزادی» هفته گذشته خبر ارسال نامه روحانی به برخی کشورهای عربی از جمله عربستان تائید شد. روحانی در راستای تلاش برای صلح منطقه ای، پیشنهاد ائتلاف هرمز را به کشورهای خلیج فارس شرح داده است. کشورهای عربی، اما هنوز واکنشی به این گام ایران نشان نداده اند و مشخص نیست که آیا این تلاش رئیس جمهور کشورمان، منجر به بهتر شدن روابط میان تهران و ریاض بشود یا نه؟ در این نامه طرح صلح پیشنهادی ایران مطرح شده که قبلا روحانی آن را در مجمع عمومی سازمان ملل به اطلاع جهان رسانده بود. در میان کشورهایی که مخاطب طرح ایران بودند، تنها عمان، عراق و کویت از خود واکنش نشان داده و گفته اند که به آن فکر کرده و بررسی اش خواهند کرد. خبرانلاین در مورد نامه روحانی و موانعی که بر سر راه آشتی میان تهران و ریاض قرار دارد با سید هادی سید افقهی کارشناس مسال منطقه به گفتگو نشسته است. مشروح این گفتگو را اینجا بخوانید:
ایران در ماههای گذشته بارها اعلام کرده برای مذاکره با کشورهای همسایه پیش شرطی ندارد و از گفتگو با عربستان و سایر کشورهای عربی استقبال میکند، از آن سو گفته شده که نامههایی هم از طرف سعودی به دست ایران رسیده است. به نظر شما امکان آشتی میان دو کشور در آینده نزدیک چقدر است؟
امکان و زمان آشتی میان ایران و عربستان به اراده سعودیها باز میگردد. بین ما و عربستان از ابتدای انقلاب تنشهایی وجود داشت و روابط دو کشور همیشه پرفراز و نشیب بوده است. در دو نوبت اتفاقاتی در زمینه حج افتاد که روابط را کاملا تیره و تار کرد. یکی از آنها در دهه شصت بود. هنگامی که حجاج برای تظاهرات برائت اقدام میکردند با یورش نیروهای سعودی روبه رو شدند و متاسفانه نزدیک به سیصد نفر از حجاج به شهادت رسیدند. بعد از این اتفاق امام بیانیه بسیار تندی نوشتند که در بخشی از آن آمده بود: «ممکن است از صدام بگذریم، اما از آل سعود نخواهیم گذشت.» این بیانیه در سالهای بعد تبدیل به یک راهبرد از سوی ایران شد.
البته خبری از جنگ نبود بلکه یک جنگ دیپلماتیک میان دو کشور بالا گرفت. با فوت امام و ریاست جمهوری آیت الله هاشمی رفسنجانی، مسیر روابط اندکی تغییر کرد و رایزنیها و رفت و آمدهایی شکل گرفت. با بروز بیداری اسلامی و حمایت عربستان از داعش و گروههای تندرو این روابط یک بار دیگر تیره شد. پس از فاجعه منا و آتش گرفتن سفارت عربستان، روابط میان تهران و ریاض به کلی قطع شد. آنها اخیرا بعد از انفجارهای آرامکو ایران را متهم کردند و بعد از اینکه ما گفتیم دلیل بیاورید، نتوانستند آن را ثابت کنند، چون آن حرفی بود که آمریکا در دهان سعودیها گذاشته بود. بعد از اتفاقات آرامکو روابط قدری متفاوت شده است. به نظر میرسد که آنها کمی ترسیده اند و نمیتوانند ایران را در تحولات منطقه نادیده بگیرند. ما هم البته به آنها روی خوش نشان دادیم و اعلام کردیم که بیایید دور میز بنشینیم و بدون دخالت بیگانگان مشکلاتی که هست را برطرف کنیم.
به هرحال نامهای که ایران فرستاده یک گام جدی و روشن است برای اعلام اینکه ایران سر جنگ با کسی ندارد. چقدر احتمال آن هست که چنین کاری راهگشا بوده و روند نزدیک شدن دو کشور به یکدیگر را سرعت ببخشد؟
مسالهای که روحانی در نامه اش مطرح کرد هنوز جوابی از سوی سعودیها و بقیه کشورهایی که نامه به آنها فرستاده شده، نگرفته است. از آن سو در مورد طرح صلح هرمز هم که در سازمان ملل مطرح شد، تنها عمان و کویت اظهار نظر کرده اند.
سعودیها هم نامههایی را به تهران فرستاده اند که در آنها مساله یمن مطرح شده و گفته اند که بیایید مشکلات را حل کنیم. به نظر من این کار آنها مرد رندی است و آنها قصد دارند از نفوذ ایران میان انصارالله یمن استفاده کرده و بعد موضوع حل اختلاف خود با تهران را پشت گوش بیاندازند. ایران هم شروطی گذاشت از جمله آنکه گفت: عربستان بمباران یمن را قطع کند یا طرفهای یمنی هم در مذاکرات شرکت کنند. این شروط از سوی طرف مقابل مورد قبول قرار نگرفت. این بی اعتنایی به درخواستهای ایران مشخص کرد که آنها میخواهد ایران پلی برای زمین گذاشتن سلاح از سوی حوثیها شود تا عربستان فاتحانه وارد صنعا شود.
اخیرا ترامپ خیلیها را در خاورمیانه ناامید کرده است. شرکای او دیگر نمیتوانند به این کشور مانند گذشته اتکا کنند. به نظر برخی این بی اعتمادی به ایالات متحده ممکن است عربستان را به سویی سوق دهد که به دنبال یک توافق منطقهای باشد تا هم خودش را از خطرات احتمالی حفظ کند و هم دیرگر نگاهش برای دفاع از خود به سوی واشنگتن نباشد. به نظر شما این بی اعتمادی میتواند باعث اتفاقاتی در خاورمیانه باشد؟
ما حرف مان این است که اگر نقشه راه تنش زدایی در دست سعودیها بود، خیلی زودتر میتوانستیم مسائل را با یکدیگر حل کنیم. اما آنها تا اراده به گفتگو کنند یا دنبال راه حلی برای مسائل فعلی باشند، یک مسئول آمریکایی به ریاض سفر میکند تا نظر آنها را تغییر دهد. به نظر من ته دل بن سلمان میخواهد که رابطه با ایران را ترمیم کند، اما نگاه آنها کماکان به سمت آمریکاست. اگر منافع آمریکا در آشتی بین دو کشور باشد مطمئنا همین فردا بن سلمان به تهران سفر میکند. اما ایالات متحده عربها را میدوشد و از ایران میترساند تا بتواند سلاح بیشتری بفروشد و از ترس آنها پول در بیاورد. سیاست آمریکا التزام به هیچ است. شعار این کشور، اول آمریکاست و زیر هر چیزی که با منافع آنها در تضاد باشد، میزند. کاری که با کردها و ترکیه کردند رویکرد آنها را نشان میدهد. ترامپ اول پشت متحدانش را خالی میکند و بعد کاری میکند که کشورها با هزینه بالاتری به اغوش واشنگتن بازگردند.
ما خیلی امیدوار نبودیم که نامهای که فرستاده شد گره روابط با عربستان را باز کند، اما این نامه یک اتمام حجت است. سعودی ها، بحرینیها و اماراتیها مدام میگویند که ایران به دنبال ناامنی و آشوب و دخالت در امور این کشورهاست. فایده نامهای که فرستاده شد این است که ما به همه نشان دادیم که ما میخواهیم که با سعودیها و بقیه کشورهای عربی رابطه داشته باشیم. اما آنها به این تلاش و دعوت تهران جواب نخواهند داد. آنها مدام با ایران مثلا در اوپک سرشاخ میشوند. تضادها میان دو کشور یکی دوتا نیست. ما با سعودیها تضادهای سیاسی، ایدئولوژیک منطقهای و حتی مالی و اقتصادی داریم. ما میگوئیم آمریکا نتوانست بعد از زدن پهپادش از خودش دفاع کند. انگلیس هم بعد از ماجرای نفت کش انگلیسی کاری از پیش نبرد. پس چطور کشورهایی که نمیتوانند از خودشان حمایت کنند، میتوانند حامی سعودی باشند؟