*
«هر زمان بدانم جلسهای مشکل مردم را حل و منافع کشور را تامین میکند با افتخار حاضرم که قربانی شوم». این را حسن روحانی رئیسجمهور کشورمان میگوید. آن هم برای دومین بار. دفعه قبل که این را گفته بود همه، از امانوئل ماکرون گرفته تا رسانههای داخلی این اظهارات را چراغ سبزی برای انجام گفتوگو با ترامپ تلقی کردند.
به گزارش «آزادی»، همین تلقی هم سبب شد که روحانی یک گام پس کشیده و بگوید که منظورش انجام یک ملاقات خاص نبوده است. بعد هم که مقام معظم رهبری تاکید کرد چنین مذاکراتی انجام نخواهد شد. در این شرایط تکرار حرفهای روحانی مبنی بر آمادگی برای هر ملاقات کمککننده و مصالح ملی و برابر دانستن آن با قربانی کردن خود این سوال را به ذهن میرساند که مخاطب روحانی کیست؟ آیا او به این طریق به مردم و رأیدهندگان خود پیام میدهد که چطور فکر میکند و چه موانعی بر سر راه دارد؟ یا واقعاً چراغ سبزی است که اینبار بعد از دریافت پیامهای میانجیگرایانهی عمران خان به جامعه بینالمللی داده می شود؟فریدون مجلسی، دیپلمات پیشین پاسخ به هر دو سوال را مثبت میداند.
او در گفتوگو با «آزادی» گفت: «به نظر من این عقیده واقعی آقای روحانی است. بالاخره او کسی است که عمری را در مشاغل امنیتی کشور گذرانده و آگاهی بر نظرسنجیها و افکار عمومی دارد. خودش هم به این مسئله پی برده که برای حضور در عرصه بینالمللی باید بینالمللی اندیشید و نه انزواگرایانه. باید حضور داشت، مطرح بود، صحبت کرد و سعی کرد خطراتی را که ممکن است جامعهای مثل ایران بدون هیچ دلیل و منطقی با آن روبرو شود؛ رفع کرد.»
وی افزود: «آقای روحانی در سال ۹۲ گفت کلیدی دارم که با آن تحریمها را میگشایم و با استفاده از همان کلید و مذاکرات طولانی به برجام رسید. لذا وقتی در انتخابات سال ۹۶ گفت کلیدی دارم که با آن تحریمهای دوجانبه را هم برخواهم چید لابد در درون امیدواریهایی و در بیرون اعتقاداتی داشته که بتواند چنین کاری را که فقط با مذاکره و اطمینان دادن و دلگرم کردن ممکن است، انجام دهد.»
این کارشناس مسائل بینالملل در ادامه با اشاره به تغییر رویه و مواضع روحانی در عرصه سیاست خارجی بعد از انتخابات ۹۶ گفت: «روحانی برای جلب حمایت گروه بازنده در انتخابات شعارهای افراطی را درپیش گرفت اما کاملاً متوجه شد که این بر خلاف تمایل ۲۴ میلیون نفری است که به صلح، آرامش و پرهیز از جنگ و ستیز رای دادند. معتقدم ممکن است که روحانی سخنانی بر خلاف این گفته باشد اما آنچه صحت دارد همین حرفی است که او با اعتقاد به ضرورت مذاکره بیان میکند. اینکه میگوید حاضرم قربانی شوم هم برای این است که درواقع میخواهد یک سپر حمایتی برای مقامات بالاتری بسازد که مایل نیستند این تغییر رویه بهنام آنها تمام شود. آنانی که میگویند ما هرگز مذاکره نمیکنیم».
مجلسی ادامه داد: «روحانی حاضر شده پی همه چیز را به تن خود بمالد خصوصاً که دوره بعد انتخابات شخصی هم برای او وجود ندارد. میداند آن بیست و چهار میلیون نفری که به او رای دادند هم وابسته به این جناح و آن جناح و مسایل داخلی و حکومتی نبودند. آنها اکنون از انتخابات دلزده شدهاند و برای نشان دادن اینکه آن آرا به هدر نرفته باید یک تحول بزرگ رخ دهد.»
وی در پاسخ به اینکه آیا سپر حمایتی که روحانی برای مقامات بالاتر میسازد کارایی دارد و موجب انجام مذاکره میشود یا خیر؟ گفت: «فکر میکنم بله. در سیاست میگویند اگر فقط یک راه اصولی باقیمانده باشد آن را حتماً اتخاذ خواهد شد. برای ما هم یک راه بیشتر باقی نمانده است. به سوریه نگاه کنید. کردهایی که قاعدتاً باید در آغاز به دولت مرکزی میپیوستند الان اینکار را کردهاند. خود دولت سوریه هم که یک دولت اقلیت است و مثل هر دولت اقلیت دیگری مایل نیست در دام دیکتاتوری اکثریتی افتد و کوبیده شود.پس به کردها نیاز دارد و متقابلاً به هم امتیاز میدهند. برای بقای خودش در شرایط صلح نیاز است که به دیگران هم امتیازاتی بدهد. امتیاز دادن به دیگران یعنی این که وجودش را کمتر خطرناک بدانند. سوال این است که در این شرایط، وضعیت ایران چگونه خواهد بود؟ در یمن شرایط ایران چه میشود؟ روشن است، ایران هم باید بکوشد که بعد از اینهمه هزینه کردن نفوذ نظامی خود را تبدیل به نفوذ سیاسی و اقتصادی کند. این یک الزام استراتژیک است. ایران قدرت و توانایی خود را نشان داده اما آنچه باقیمانده پتانسیل منابع اولیه و منابع انسانی است. اینکه مردم و بیگانگان از سرمایهگذاری نترسند و یک دریچه دیگر بروی این مملکت باز شود. من فکر میکنم حتی برخی نهادهایی که اکنون از نظر اقتصادی بسیار قوی شدهاند هم این نیاز را احساس میکنند.»
وی خاطرنشان کرد: «به نظر من اکنون یک راه بیشتر نداریم و روحانی برای ورود به آن راه تلاش میکند. معتقدم تنها راه دیگر همان ادامه تنش و جنگ با هدف توسعه شیعه و حسینیه کردن کاخ سفید است که آن هم نیازمند امدادهای خیلی زیادی است».