* «از بازیگری تا زباله گردی»؛ماجرای یک روز معمولی در خیابان انقلاب
پ
کد خبر : ۱۱۷۷۹
تعداد نظرات: ۵ نظر
تاریخ انتشار: ۳۱ شهريور ۱۳۹۸ - ۲۰:۰۰ -22 September 2019
سی سال توی سینما کار کردم،هم تدارکاتچی بودم،هم بازیگر.ولی حالا بین آشغالها بطری پلاستیکی و قوطی فلزی جمع می کنم.

غلامرضاهاشمی فرد|تحریریه آزادی: چهار راه کالج (تقاطع خیابان انقلاب و حافظ)،پیرمردی با ریش بلند سفید و کلاهی لبه دار زباله ها را زیر و رو می کند.می گوید نامش مرتضی رستمی است و بیش از سی سال در سینمای ایران کارکرده است.در فیلم و سریالهای مختلف تدارکاتچی بوده و گاهی هم بازیگر.


طبق آخرین آماری که مقامات کشور در خرداد نودوهشت اعلام کردند، تنها در تهران چهارده هزار زباله گرد وجود دارد که یک چهارم آنها یعنی سه هزار و پانصد نفر، بالای شصت سال سن دارند. رستمی که متولد شهرستان ایذه است می گوید: «حدود پنجاه سال پیش،سربازیم که تموم شد اومدم تهرون. چون به بازیگری علاقه داشتم وارد گروههای تئاتری شدم».


او پس از مدتی با اهالی سینما آشنا می شود و به گفته خودش چون«فرز و کار بلد» بود، همزمان در پشت صحنه چند فیلم و سریال به عنوان تدارکاتچی مشغول به کار می شود. به امید اینکه روزی به عنوان بازیگر جلوی دوربین قرار گیرد.

«از بازیگری تا زباله گردی»؛ماجرای یک روز معمولی در خیابان انقلاب
رستمی می گوید محدوده ی اصلی اش سطلهای اطراف تئاتر شهر است و از معدود دفعاتی است که به چهار راه کالج می آید. او کلاهش را جابجا می کند،دستی به ریش سفیدش می کشد و می گوید: « توی فیلم و سریالهای زیادی بودم.مثلا توی سریال یوسف پیامبر،هم کارهای پشت صحنه رو انجام می دادم، هم توی پنج قسمت بازی کردم».


رستمی به آمبولانسی که با سرعت و آژیرکشان رد می شود نگاه می کند و ادامه می دهد: «چند ساله پیری داره خودشو نشون میده. یه بار که داشتم پشت صحنه چای میدادم، سرم گیج رفت و جلوی همه خوردم زمین. با لبخند ادامه می دهد: «یه بار دیگه هم دیس برنج رو خالی کردم رو سر زلیخا». لبخند روی صورتش کم رنگ می شود وقتی می گوید: « از اون موقع بود که دیگه منو نخواستن، خوب حق هم دارند، تدارکاتچی باید تر و فرز باشه».


او درباره اینکه زباله ها را به کجا می برد می گوید: « بطریهای پلاستیکی،شیشه ای و قوطیهای فلزی رو از هم جدا می کنم،می برم خیابون مولوی. اونجا چند تا مغازه هستند بهشون می فروشم. البته دارم پول جمع می کنم یه وانت بخرم که بتونم بار بیشتری براشون ببرم.»
به خانه که برمی گردم تیتراژ سریال یوسف را پیدا می کنم و تا انتها می بینم.اثری از اسم مرتضی رستمی نیست.

انتشار یافته: ۵
در انتظار بررسی: ۰
مرادیان.روزنامه نگار
Germany
۲۲:۱۷ - ۱۳۹۸/۰۶/۳۱
سوژه جالبیه. به راحتی ازش نگذرید. یه مصاحبه تصویری با ایشون خیلی گل میکنه.. ولی بازهم عالیه. تبریک به آزادی و تحریریه ش
سحر
Iran, Islamic Republic of
۲۲:۳۲ - ۱۳۹۸/۰۶/۳۱
یه خیابون و این همه ماجرا؟ ای ول
مونا
Iran, Islamic Republic of
۲۳:۰۲ - ۱۳۹۸/۰۶/۳۱
چه غم انگیز. همه عمرش میخواست بازیگر شه ولی...
رحیمی
Iran, Islamic Republic of
۲۳:۲۶ - ۱۳۹۸/۰۶/۳۱
بنده خدا تو این سن باید استراحت کنه ولی از برکات آقایان مسئول، باید توی زباله ها دنبال یه لقمه نون بگرده
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: