به گزارش
«آزادی» ، دیاکو حسینی درباره اینکه اتهام زنیها و هجمه در تحریم وزیر خارجه کشورمان نقش داشت گفت: اندازه گیری دقیق این تاثیرگذاری ممکن نیست، اما مشخصاٌ یکی از مهمترین انگیزههای دولت آمریکا از سیاست تحریم، دامن زدن به رقابت قدرت و دشمنیهای داخلی میان آنچه آنها میانه روها و تندروها مینامند، بود. اگر تحریم مستقیم مردم و یا تحریم مقامات منجر به تنشهای سیاسی بیشتر در سلسله مراتب قدرت در ایران شود، واشنگتن از آن استقبال میکند. هرنوع نشانهای که وجود این استعداد را در ایران نشان دهد، میباید به عنوان مشوقهای آمریکا در سیاست تحریم شناخته شود. به نظر میرسد حملات سیاسی به دکتر ظریف و در بعد کلانتر به دولت، در ایجاد این انگیزهها بی تاثیر نبوده است.
حسینی اظهار داشت: حوادث دی ماه ۹۶ بارزترین این شواهد بود یعنی جایی که رقبای سیاسی دولت حاضر شدند بخاطر به چالش کشیدن دولت و بهره برداری از وضعیت تورم اقتصادی، شورشهایی را سامان دهی کنند که به سرعت از کنترل خارج شد. اگر جنگ قدرت در ایران تا این حد بی محابا و جدی است، چرا باید طرفداران براندازی در آمریکا این فرصتهای طلایی را از دست بدهند؟ به همین ترتیب از سریال گاندو بگیرید تا سخنرانیهای پشت تریبونهای نماز جمعه تا مجادلهها در شبکههای اجتماعی و فضای عمومی، همهی این جزییات که به نظر ما بی اهمیت میآیند یک دید بسیار کلی از فضای داخل ایران به تصمیم گیرندگان آمریکایی میدهد. خصوصا صدا و سیمای ما دستاورد تازه اش با سریال گاندو که مطمئن باشید که درسیاست آمریکا را این سریال به یک جمع بندی خواهد رساند که این همان منازعه قدرت است؛ که اگر ظریف تحریم شود اختلافات بیشتر میشود، یا اگر امریکا از برجام خارج شود منجر به یک جنگ قدرت در ایران میشود. از لنز آمریکا این مساله در ایران اتفاق افتاده است.
حسینی افزود: البته که ما هم متوجه میشویم در آمریکا بین احزاب سیاسی شکاف بی سابقهای وجود دارد. این را میدانیم که بین دموکراتها و جمهوریخواهان چه نوع قطب بندی وجود دارد. این هم منجر به یک نوع سیاستگزاری از جانب ما میشود. مثلا عبارت (ب. تیم) محصول همین فهم از اختلاف درون آمریکا بود. منتها فرق آن این است که آمریکاییها ابزارهای بیشتری برای اینکه اطلاعات را به سیاست تبدیل کنند در اختیار دارند و به ایران بیشتر ضربه بزنند و ما ابزارهای کمتری در اختیار داریم.
این کارشناس سیاست خارجی با تاکید بر این که از طرفی هم نباید برای منتقدان خفقان سیاسی ایجاد کنیم گفت: هیچ خطری باعث نمیشود که مجوزی برای ایجاد خفقان سیاسی صادر کنیم. ما در تمرین دموکراسی باید انتقاد کردن و انتقاد شنیدن را هم تمرین کنیم، اما باید بدانیم که انتقاد چیست وچه تفاوتی با اهانت، تهدید و افترا دارد. هدف انتقاد بهبود دادن سیاستهایی است که امروز در پیش گرفته ایم و نه ویران کردن و از نو ساختن؛ آنهم بر اساس پیش فرضها و پیش داوریهای مطالعه نشده. این خیلی مهم است که ما در داخل متوجه باشیم که امروز وقتی به حوادث سالهای اخیر نگاه میکنیم، ایجاد خط تمایز بین براندازها و منافقین با بعضی به اصطلاح منتقدین داخلی واقعا محو شده است. آنقدر اینها به هم نزدیک شدند که شناخت تفاوت آنها سخت شده است. عمدتاً به این علت که انتقادهای داخلی رنگ و بوی نفرت و کینه توزی به خود گرفته و به جای استدلال و مباحثه، مشاجره شکل گرفته است.
حسینی تاکید کرد: وقتی آقای دکتر ظریف تحریم شد آنهم به این دلیل که دولت آمریکا از اثرگذاری غیرقابل کنترل ایشان در دیپلماسی عمومی خشمگین بود، انتظار میرفت که هر کس با هر عقیده و تعلق خاطر جناحی در حمایت از وزیر امور خارجه و محکوم کردن آمریکا تردید به خود راه ندهد. البته سپاه و نیروهای مسلح در کنار شمار قابل توجهی از نهادها از ایشان حمایت کردند. حمایت تحسین برانگیز سردار سلیمانی با آقای دکتر ظریف بازتاب گستردهای هم داشت، اما همچنان برخی این تحریم را گره زدند به شکست برجام و نتیجه گرفتند که تاریخ مصرف دکتر ظریف تمام شده است! این دقیقا همان چیزی است که پمپئو و بولتون میخواهند بشوند. چگونه یک عقل سلیم نمیتواند یا نمیخواهد تشخیص بدهد که تحریم وزیر امور خارجه ایران بخاطر خشمی بود که او در تندروها و جنگ طلبان آمریکا ایجاد کرد نه بخاطر خدمت او به آمریکا یا بد خدمتی او به ایران؟ این افراد خواسته یا ناخواسته همان مسیر منافقین را دنبال میکنند. در این مقطع این نوع تهمتهای بی اساس علیه وزیر خارجه و به خاطر انتقام و تضعیف دولت، چیزی کمتر از خیانت نیست.