* زیباکلام:کار کار ایرانیهاست، کودتای ٢٨مرداد را گردن آمریکا و انگلیس نیندازیم!+فیلم
پ
کد خبر : ۱۰۲۹۶
تعداد نظرات: ۶ نظر
تاریخ انتشار: ۳۱ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۵:۰۰ -22 August 2019
«با وجود مفروضه‌هایی که درباره کودتای ٢٨ مرداد علیه آمریکا و انگلیس تکرار می‌کنیم، مستندات تاریخی می‌گوید که کار کار ایرانیهاست».

غلامرضاهاشمی فرد|تحریریه آزادی: صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران معتقد است «علیرغم فرضیه‌هایی که در این شصت و شش سالی که از کودتای بیست و هشت مرداد می‌گذرد، علیه آمریکا و انگلیس تکرار می‌کنیم، مستندات تاریخی ثابت می‌کند که کار کار خودمان است».
زیباکلام در نشست «بیست و هشت امرداد، واکاوی یک رویداد تاریخ ساز» که در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد به ارائه دیدگاه‌های خود در این زمینه پرداخت.

«فارغ از درستی یا نادرستی عملکرد دکتر مصدق، درباره خود کودتای بیست و هشت مرداد که آمریکا و انگلیس هم هیچگاه طراحی آن را منکر نشدند، نکته مهمی وجود دارد. چیزی که باید در این زمینه به یاد داشته باشیم این است که روز کودتا، نه آمریکا و نه انگلیس حتی یک سرباز وارد ایران نکردند».

او در ادامه افزود: «تلخ است، اما در حقیقت، کودتا را ملت ایران انجام داد. چه آن‌ها را اوباش و جاهل بدانیم و چه قهرمان ملی بنامیم، همه ایرانی بودند».

این فعال اصلاح طلب تصریح کرد: «در صبح روز کودتا، چندصد نفر از مخالفان مصدق با شعار جاویدشاه به خیابان‌ها آمدند. چندساعت بعد وقتی با سروصدا و شعار علیه مصدق، به کاخ نخست وزیری و سپس رادیو تهران حمله کردند، تعدادشان به ده‌ها هزار رسیده بود. نمی‌توانیم بگوییم همه آنهااراذل و اوباش بودند. نمی‌توانیم بگوییم نوچه‌های شعبان بی مخ بودند. آن‌ها من و شما بودیم. آن‌ها ما بودیم. ما مردم ایران. اما در مقابل هیچ حمایتی از مصدق نشد. کسی که حمایت نکرد، من بودم، شما بودید. ما مردم ایران بودیم. بهتر است مسئولیت کاری را که انجام دادیم بپذیریم و گناهمان را گردن انگلیس و آمریکا و شرق و غرب نیندازیم، چون مشکلی حل نخواهد شد».

او با مقایسه شرایط فعلی کشور با زمان مصدق افزود: «قبول کنیم که ملی شدن نفت برای بسیاری از مردم ایران در بیست وهشت مرداد دیگر مثل سی ام تیر نبود. در حقیقت، حلاوت و شیرینی اش رابرای بسیاری از دست داده بود. به این دلیل که مانند امروز، مردم نوعی یاس و نومیدی نسبت به آینده پیدا کرده بودند. امروز نیز کم نیستند ایرانیانی که دیگر مانند اوایل انقلاب، توجه‌ای به آمریکاستیزی ندارند».

مفروضه‌هایی درباره کودتای بیست و هشت مرداد

زیباکلام چندی پیش طی مقاله‌ای به مفروضه‌هایی درباره کودتای بیست و هشت مرداد پرداخت که روزنامه کیهان آنرا حمایت از آمریکا در مقابل مصدق تعبیر کرد.

استادعلوم سیاسی دانشگاه تهران در نشست «بیست و هشت امرداد، واکاوی یک رویداد تاریخ ساز»، با اشاره به ادعای این روزنامه‌ی نزدیک به جناح تندرو، ضمن طرح یک پرسش به ارائه توضیحاتی مفصل راجع به مقاله اش پرداخت.

«دکترمصدق دقیقا چه اقدامی انجام داد که برخی آنرا مصداق اعتماد به آمریکا می‌دانند؟!»

اولین مفروضه: در ماجرای نفت، حق با ما بود

زیباکلام با اشاره به روایت‌های تاریخی که پیش و پس از انقلاب در بین مردم و مسئولین مطرح می‌شوند، گفت: «در طی شصت وشش سالی که از کودتای بیست وهشت مرداد می‌گذرد، نسل اندر نسل مفروضه‌هایی را تکرار کردیم. تعدادی از این مفروضه‌ها پیش از انقلاب اسلامی بوجود آمده اند و برخی دیگر، در طی چهل سال اخیر».

او تشریح کرد: «معروفترین ومهمترین فرضیه این است که در جریان ملی شدن صنعت نفت، حق با ایران بوده است. چرا که انگلستان، نفت ما را به تاراج می‌برده و بابت آن فقط مبلغ ناچیزی پرداخت می‌کرد؛ بنابراین ما حق داشتیم در مقابل این غارت و تاراج بایستیم و از منافع کشورمان دفاع کنیم. در نهایت هم حق به حقدار رسید و نفتمان را ملی کردیم. در پایان هم نتیجه گیری می‌کنیم که با این حساب، بدیهی است که از همه نظر، حق با ایران بود».

دومین مفروضه: از زمان واگذاری «امتیاز دارسی» به یک انگلیسی تا ملی شدن نفت، همه پادشاهان ایرانی، خائن بودند

زیباکلام در ادامه به دومین فرضیه‌ای که پیرامون ماجرای نفت مطرح می‌شود، اشاره کرد وگفت: «اینگونه برای ما جا افتاده است که پادشاهانی که در فاصله واگذاری امتیاز دارسی تا زمان ملی شدن نفت حکومت می‌کردند، خائن بودند».

«از سال ١٩٠١ میلادی، زمانی که امتیاز دارسی به یک تبعه انگلیسی به نام ویلیام ناکس دارسی واگذار شد تا سال١٩٥١ زمان ملی شدن صنعت نفت در ایران، در طی این پنجاه سال، سه پادشاه قاجار و دو پادشاه پهلوی حکومت می‌کردند».

«مظفرالدین شاه، محمدعلی شاه و احمدشاه در زمان قاجار، و در دوران پهلوی هم رضاشاه و محمدرضا شاه. دومین مفروضه این است که هیچکدام از این پنج پادشاه به همراه دستگاه دولتیشان به فکر ملی شدن نفت نبودند، چون اساسا وطن پرست نبودند. پس وقتی ما بالاخره برای احقاق حقوقمان ایستادیم و صنعت نفت در ایران، ملی شد، علیه منافع ما کودتا کردند و دولت قانونی دکترمصدق را سرنگون کردند».

مفروضه‌های انقلابی

این فعال سیاسی شناخته شده معتقد است مواردی که پس از انقلاب اسلامی به این فرضیه‌ها افزوده شدند را می‌توان در دو مورد خلاصه کرد: اعتماد مصدق به آمریکا و خیانت رضاشاه».

سومین مفروضه:اعتماد مصدق به آمریکا

زیباکلام خاطرنشان کرد: «پس از انقلاب، این مفروضه را زیاد شنیده ایم که اشتباه دکترمصدق این بود که به آمریکایی‌ها اعتماد کرد و چوبش را هم خورد. از این فرضیه اینگونه نتیجه می‌گیرند که باید برای جمهوری اسلامی کف بزنیم که به آمریکا اعتماد نمیکند».

او افزود: مطلبی که روزنامه کیهان از آن باعنوان «کودتای زیباکلام علیه مصدق در دفاع از آمریکا» نوشت هم از همین دیدگاه نشات می‌گیرد.

زیباکلام ادامه داد: «آنچه که من در مقاله ام مطرح کرده بودم این پرسش بود: مصدق دقیقا چه اقدامی انجام داد که شما آنرا مصداق اعتماد به آمریکا می‌دانید»؟!

او اضافه کرد: «واقیعیت این است که هرچقدر در ماجرای ملی شدن صنعت نفت و کودتای بیست وهشت مرداد بررسی کنیم، هیچ موردی را پیدا نمی‌کنیم که نشان از اعتماد دکتر مصدق به آمریکا باشد، چه رسد به اینکه بعدا چوب آنرا هم خورده باشد».
 
 
 


چهارمین مفروضه:خیانت رضاشاه

استاد اخراجی دانشگاه آزاد، در ادامه این نشست گفت: «درباره رضاشاه، روایتی که پس از انقلاب از مقامات و رسانه‌های جمهوری اسلامی می‌شنویم این است که رضا شاه توسط انگلیسی‌ها به قدرت رسید و به طبع همه اقداماتی که انجام می‌داد نه در جهت منافع ایران، بلکه در جهت منافع دولت انگلیس بود».

او تصریح کرد: «یکی از کار‌هایی که رضاشاه در سال ١٣١٢ شمسی انجام داد، ابطال امتیاز دارسی و عقد قراردادی جدید با نام قرارداد ١٩٣٣ بود».

زیباکلام با اشاره به روایت‌های معمول حکومتی افزود: «حسب روایت‌های جمهوری اسلامی، قرارداد ١٩٣٣ یکی از خیانت‌های آشکار رضا شاه به کشور بود. چرا که بر اساس این نوع نگاه، از آنجایی که امتیاز دارسی به پایان موعدش نزدیک بود، رضاشاه به دستور انگلیسی ها، طی قراردادی جدید آنرا تمدید می‌کند».

زیباکلام پس از تشریح این چهار فرضیه‌ی رایج، آن‌ها را فاقد صحت تاریخی دانست و ضمن واکاوی آن‌ها به توضیحاتی بر اساس مستندات تاریخی پرداخت.

رد مفروضه‌ها بر اساس مستندات تاریخی

زیباکلام تشریح کرد: «گفته می‌شود انگلستان، نفت ما را به تاراج برد و آنرا غارت می‌کرد. سوال اینجاست که آیا بر اساس مستندات تاریخی واقعا اینگونه بود؟ آیا ما نفت استخراج می‌کردیم، صاحب آن بودیم و انگلیس آمد آنرا از چنگ ما درآورد»؟

این استاد دانشگاه افزود: «حقیقت این است که وقتی ویلیام ناکس دارسی از انگلستان به ایران آمد، احتمال می‌داد در ایران نفت باشد. قبل از آن فرانسوی‌ها برای بررسی زمین و تحقیقاتی پیرامون احتمال وجود نفت، مدتی در ایران بودند؛ بنابراین حدس زده می‌شد که در جنوب و غرب ایران ممکن است نفت باشد».

«در پی مطرح شدن این احتمالات و از آنجایی که دارسی، کارآفرین بود، در سال ١٩٠١ امتیازی بین انگلیس و دولت مظفرالدین شاه در ایران منعقد شد».

او ادامه داد: «حسب امتیاز دارسی، شانزده درصد از درآمد نفت به ایران و مابقی هم به کسی تعلق می‌گرفت که بر اساس یک احتمال، پذیرفته بود بیاید و در ایران سرمایه گذاری کند. در آن زمان، این یک روال منطقی بود، بنابراین اینکه گفته می‌شود از طرف انگلیس، غارت و تاراجی صورت گرفته و پادشاهان ایرانی نیز جملگی همه خائن بودن، کاملا بی ربط و غیرمنطقی است».

مدرس تاریخ معاصر در دانشگاه تهران اضافه کرد: «یکسال از این قرارداد گذشت، اما دارسی به نفت نرسید. سال دوم هم به پایان رسید، اما باوجود سرمایه‌ی هنگفتی که این کارآفرین به کار گرفته بود اثری از نفت پیدا نشد. پس از سه سال تلاش بی ثمر، تیم دارسی که وسائل و تجهیزات حفاری را از بوشهر و با اسب و الاغ به بیان‌های آقاجاری برده بودند، ناامیدانه و با کلی ضرر، چاره‌ای جز برگشتن به انگلیس نمی‌دیدند».

«در همین موقع بود که دولت انگلیس با درخواست دریافت وام از طرف دارسی موافقت کرد. دو سال دیگر هم گذشت، ولی بازهم دارسی به نفت نرسید. در انتهای سال پنجم، دولت انگلیس با تصویب مجلس، یک سوم از سهام دارسی را خریداری کرد و او با این مبلغ جدید به تلاش برای رسیدن به نفت در بیابان‌های ایران ادامه داد».

شش سال گذشت و دارسی به نفت نرسید/ایران حاضر نبود یک ریال سرمایه گذاری کند

زیباکلام ادامه این ماجرای تاریخی را اینگونه روایت کرد: «در سال ششم، دارسی که مبلغ بسیاری به بانک مرکزی انگلستان بدهکار شده بود و به یک قطره نفت هم نرسیده بود تصمیم گرفت از ایران برود. این درحالی بود که دولت ایران حتی یک ریال هم حاضر نبود در این زمینه سرمایه گذاری کند».
او افزود: «در سال١٩٠٧ موقعی که دارسی از ایران خارج شده بود، همکارانش که در حال جمع کردن وسائل حفاری بودند به او خبر دادند بالاخره به نفت رسیدند. به دنبال آن، انگلیس براساس قرارداد‌هایی که بعدتر منعقد کرد، باز هم در ایران سرمایه گذاری کرد و نخستین پالایشگاه نفت ایران را افتتاح کرد».

آیا ما نفت داشتیم و انگلیس آمد آنرا غارت کرد؟

این استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در ادامه پرسشی مطرح کرد: «با توجه به این روایت مستند، آیا هنوز هم معتقدید انگلیس نفت ما را به تاراج برد؟! نفت متعلق به ما بود و آن‌ها آمدند آنرا به غارت بردند؟! هنوز هم به دارسی بگوییم مزدور و به پادشاهان بگوییم خائن؟! و به انگلیس بگوییم استعمارگر»؟!

زیباکلام با اشاره به موضعی که کشورمان در این زمینه اتخاذ کرده بود، گفت: «حقیقت این است که دولت انگلیس با دولت ایران، صرفا بر اساس یک احتمال، قراردادی را امضاکردند که پس از سال‌ها زیان دهی بالاخره به نتیجه رسید. آیا موقعی که تیم حفاری ورشکست شده بود، ایران فراتر از قرارداد عمل کرد و قسمتی از خسارت آن‌ها را به عهده گرفت»؟

قرارداد رضاشاه از خدمات ارزنده او به ایران بود

زیباکلام در ادامه سخنرانی اش در خانه اندیشمندان علوم سیاسی گفت: «قرارداد ١٩٣٣ که بین رضاشاه و دولت انگلیس امضا شده بود، برخلاف روایت‌های جمهوری اسلامی، به مراتب بهتر از امتیاز دارسی بود. با اطمینان عرض می‌کنم که قراردادی که رضاشاه در سال ١٩٣٣و به جای قرارداد دارسی بسته بود یکی از خدمات ارزنده او به ایران است».

او مزایای این قرارداد را اینگونه برشمرد: «اولین مزیت این قرداد نسبت به امتیاز دارسی این بود که مبلغ سودی که به ایران می‌رسید وابسته به ضرر و زیان انگلیس نبود و در هیچ شرایطی سود ما کمتر از شانزده درصد نمیشد. علاوه بر این، شرکت انگلیسی موظف شد هر ساله به تعداد مشخصی از ایرانیان برای انجام امور شرکت نفت آموزش دهد. تاسیس دانشگاه نفت آبادان به واسطه یکی از مفاد همین قرارداد بود».

این استاد برجسته علوم سیاسی به فقدان متخصصین مجرب ایرانی در آن مقطع اشاره کرد و گفت: «سپهبد رزم آرا در آن زمان گفته بود ما شرایط مدیریت نفت را نداریم و واقعا درست گفته بود. دانش و توان آنرا نداشتیم. در سال ١٣٢٩ که ما نفت را ملی کردیم، نمی‌توانستیم تاسیسات عظیم نفت را اداره کنیم. نه مهندس داشتیم، نه حقوقدان و نه حسابدار».

رد مفروضه اعتماد مصدق به آمریکا

زیباکلام در ادامه‌ی بررسی فرضیه‌هایی که بدون توجه به حقایق تاریخی، بیش از شصت سال است سینه به سینه نقل می‌کنیم، به رد مفروضه‌ی اعتماد دکترمصدق به آمریکایی‌ها پرداخت و تصریح کرد: «نفت در بیست و نهم اسفندماه ١٣٢٩ ملی شد و ما تاسیسات و پالایشگاه‌ها را تحویل گرفتیم. کمتر از یک ماه بعد از آن که مصدق زمام امور را به دست گرفت، بحران‌های بسیاری بوجود آمدند».

او به افزایش سهم ایران از نفت در زمان مصدق نسبت به امتیاز دارسی اشاره کرد و تاکید کرد: «زمانی که دکتر مصدق با آمریکا بر سر ملی شدن صنعت نفت گفتگو می‌کرد، روال مرسوم این بود که هر طرف پنجاه درصد سود ببرد، برخلاف زمان دارسی که شانزده به هشتاوچهار درصد و به نفع انگلیس بود».

او با تاکید بر اینکه مصدق حتی این شرایط را هم نپذیرفت، افزود: «دکتر مصدق ضمن رد توافق پنجاه به پنجاه و با تاکید بر تملک می‌گفت: شرکت نفت باید متعلق به ایران شود و انگلیسی‌ها صرفا باید به عنوان پیمانکار در آنجا مشغول شوند».

نویسنده کتاب غرب چگونه غرب شد افزود: «در مقابل خواسته‌ی مالکیت ایران بر تاسیسات نفتی که دکتر مصدق مطرح کرد، انگلیس به لحاظ حقوقی و با اشاره به قرارداد‌هایی که پیش ازآن بسته شده بود، درخواست او را رد کرد».

او در ادامه افزود: «طی مذاکراتی که بین ایران، انگلیس و آمریکا انجام شد، این موضوع مطرح شد که در ابتدای امر، موضوع تملک را کنار بگذارند و در مورد جزییات دیگر صحبت کنند تا تاسیساتی که دو سال بود متوقف شده بود، به راه بیفتد».

او اضافه کرد: «در آن مذاکرات گفته شده بود که با مدیریت بانک جهانی، راه اندازی مجدد تاسیسات نفتی از سرگرفته شود؛ که به دنبال آن، درصد مشخصی از سود به ایران تعلق بگیرد، درصدی به کارکنان شرکت نفت، درصدی هم به عنوان حق العمل به بانک جهانی و مابقی هم در صندوقی بماند تا در آینده که راجع به آن به توافق برسند».

«در حقیقت، صحبت از این بود که مالکیت، موقتا به صورت تعلیق درآید. ولی دکترمصدق علی رغم میل باطنی، بخاطر نگرانی‌هایی که در ادامه تشریح می‌شود، این فرمول را نپذیرفت».

مصدق، نگران از اتهامات بیشمار

زیباکلام در ادامه گفت: «من معتقدم آمریکایی‌ها از جایی به بعد، مثل انگلیسی‌ها به این نتیجه رسیدند بعید است بتوانند با مصدق یک دنده به توافق برسند. آن‌ها به این جمع بندی رسیده بودند که مصدق هم مثل بسیاری از ایرانیان از انگلیسی‌ها متنفر است».

او ادامه داد: «افزون بر این، دکترمصدق نگرانی‌هایی داشت. او از این نگران بود که از طرف افرادی که به جبهه پایداری‌های (=تندروهای) خودمان شبیه هستند، به ساخت و پاخت با آمریکا متهم شود. نگران بود آیت الله کاشانی که با او رابطه خوبی نداشت، او را به وطن فروشی متهم کند. نگران بود حزب توده، او را به اقدامات ضد منافع ملی متهم کنند. مصدق نگران بود فدائیان اسلام، او را به سازش با کافران متهم کنند».

زیباکلام در پایان افزود: «با همه این تفاصیل، آمریکا و انگلیس به این نتیجه رسیدند که تا وقتی مصدق بر سر کار است، به هیچ توافقی نمی‌توان رسید».
انتشار یافته: ۶
در انتظار بررسی: ۰
یاس
Iran, Islamic Republic of
۱۵:۳۹ - ۱۳۹۸/۰۵/۳۱
همیشه راحت ترین کار اینه که تقصیر را گردن دیگران بندازیم.
سمندر قرمز
Iran, Islamic Republic of
۱۶:۵۹ - ۱۳۹۸/۰۵/۳۱
نگاه متفاوتیه. باید بهش فکر کرد
سارا رضایی
Iran, Islamic Republic of
۱۸:۴۸ - ۱۳۹۸/۰۵/۳۱
با اینکه خیلی طولانی بود ولی همه شو خوندم‌. زیباکلام یه لیبرال واقعی و یه فعال سیاسی شجاعه
شفیعی
Iran, Islamic Republic of
۲۱:۴۷ - ۱۳۹۸/۰۶/۰۲
آقای دکتر امیدوارم یه سال زندانتون لغو بشه
کاویانی
Iran, Islamic Republic of
۰۹:۳۳ - ۱۳۹۸/۰۶/۰۶
تئوری توطئه توی خون ماست.
دانشجو
Iran, Islamic Republic of
۱۷:۰۵ - ۱۳۹۸/۰۶/۰۹
کتاب رضاشاه نوشته زیباکلام که توی ایران مجوز ندادن،الان راحت میشه از آمازون بخریم. آخه سانسور و توقیف توی عصر ارتباطات یعنی چی؟!
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: