*
اختلاف بین آیتالله یزدی و آیتالله آملی لاریجانی یکی از داغترین مباحث طی روزهای اخیر در رسانهها و فضای مجازی بوده است. به خصوص بعد از انتشار پاسخ مفصل رئیس پیشین دستگاه قضا به آیتالله یزدی. نامهای بالابلند که پر بود از نکات قابل توجه. یکی از این نکات آن است که قاضیالقضات سابق نوشته بود«بنده سینهام خزانهالاسرار اتهامات مجموعهای از معاونان، قائممقامان و آقازادههای مسئولان و شخصیتهاست و ظاهراً امروز هم هزینه ایستادگی در رسیدگی به آنها را میپردازم».
به گزارش «آزادی»، این نخستین بار نیست که یک مقام مسئول در جمهوری اسلامی با اشاره به آنچه در سینه دارد و اگر بخواهد میتواند بگوید به طرف مقابل خود تاخته است. از بگمبگمهای احمدینژاد و لیستی که در جیب داشت گرفته تا حسن روحانی که مدعی بود مردانگی کرده و نگذشته پرونده قالیباف مطرح شود. سوال اینجا است که رویکرد مورد اشاره چقدر در عدم برخود مناسب با فساد در کشور موثر بوده است؟ آیا اگر همه مسئولان دانستههای خود را به وقت آن بیان و با متخلفان فارغ از اینکه آقازادهاند یا مسئول برخورد کنند بهتر نمیتوان مقابل فساد سیستماتیک ایستاد؟ برخی از تحلیلگران سیاسی اما این تاثیرگذاری بر روند مبارزه با فساد را چندان جدی نمیگیرند زیرا اظهاراتی از این دست را اغلب نوعی سیاسیکاری و استفاده از یک اهرم سیاسی میدانند. ناصر ایمانی تحلیلگر اصولگرا یکی از همین افراد است.
او در گفتوگو با «آزادی» گفت: «این پدیده مخزنالاسرار بودن به نظر بنده یک جرم، گناه یا یک خلاف وظیفه است. خاطراتان باشد رئیس جمهور قبل هم در موارد متعدد از لیستی که در جیب دارد، صحبت کرد. از سوی عدهای هم به او گفته شد که اگر لیستی دارید و معتقد هستید که تخلف کردهاد چرا به مراجع ذیربط نگفتهاید. خود این کار معاونت در جرم محسوب میشود.»
وی افزود: «گاهی فرد میگوید مسائلی را که به فساد هم مربوط نیست مثلا مسائل اخلاقی است درباره افرادی میدانم. در این گونه موارد خلاف قانونی رخ نداده است اما ممکن است خلاق شرع باشد. به مسائل شرعی کار ندارم. هر کسی که از بروز تخلفی مطلع میشود اگر در حوزه مسئولیت خود امکان رسیدگی را دارد باید اقدام کند و اگر بعدا بگوید که مخزنالاسرار هستم که تخلف کرده و باید پاسخگو باشد. اگر هم مساله در حیطه مسئولیت او نباشد باید به مسئولان مربوطه اعلام کند. مگر آنکه خلاف قانونی رخ نداده باشد که در این صورت هم باید به مسائل شرعی پرداخت و دید که اساسا بیان این حرفها درست است یا خیر.»
ایمانی در پاسخ به این پرسش که وجود این رویکرد نادرست و به قول شما گناه ناشی از چیست؟ گفت: «من فکر میکنم این پدیده بیش از آنکه یک واقعیت اجرایی بیرونی باشد، یک اهرم سیاسی است. در واقع هر کس در هر مقام و موضعی میتواند ادعا کند که مسائلی را میداند و موضوع نیز در ابهام باقی میماند. از یک مدیر کل در یک اداره گرفته تا یک رئیس جمهور، همه میتوانند این ادعا را کنند و قابل اثبات هم نیست اما برای گوینده یک امتیاز ایجاد میکند. امتیاز این است که طرف مقابل را منکوب کرده و دیگران را مجاب میکند که او فرد صاحب اطلاعاتی است که نباید خیلی نزدیک او شد زیرا ممکن است از اطلاعات خود به ضرر افراد استفاده کند. یعنی یک مصونیت برای فرد مدعی میسازد و دیگران از او خوفناک میشوند و یک حصار امنیتی برای او میسازد.»
وی در واکنش به اینکه آیتالله آملی در نامه اخیر خود به آیتالله یزدی بعد از اشاره به مخزنالاسرار بودن نوشته که تاوان بررسی همین مسائل را میدهد، گفت: « این سوالی است که هیچ کس نمیتواند به آن جواب دهد. کسی نمیتواند بگوید که من تاوان یک سری افشاگریها یا رسیدگیها را میدهم. خب باید معلوم شود که با آن موضوعات برخورد شده یا خیر. اگر شده که بحث مخزنالاسرار بودن معنا ندارد. اگر به همین شکلی که شما موضوع را جراحی میکنید به مساله نگاه کنیم نمیتوان فهمید این مطالبی که بعضا از سوی برخی مسئولان فعلی و گذشته گفته میشود چه معنایی دارد. آن هم در شرایطی که اختلافی پیش آمده است.
این حرفها مربوط به زمانی است که هیچگونه عصبانیت، اختلاف و موضوع سیاسی یا مناظره انتخاباتی و ... در کار نباشد و فرد بگوید من از موضوعاتی مطلع شدم و رسیدگی کردم یا به مراجع ذیربط اطلاع دادم. اگر کسی نمیتواند تاوان اقدامات خود در زمان مسئولیت را بدهد اصلا چرا در آن مسئولیت مانده است؟ فرض کنید وزیری از موضوعاتی که باید با آن برخورد شود مطلع شود باید برخورد کند.
اگر قدرت برخورد ندارد هم باید به مراجع ذیربط ارجاع دهد. اگر ببیند که این برخورد کردن با تاوانی همراه است که توان آن را ندارد باید از مسئولیت کنارگیری کند. اگر هم توانش را دارد که انجام دهد، دیگر گفتن ندارد. من این حرفها را نمیفهمم.»