*
موسم انتخابات است و همه کنشگران سیاسی در هر دو جناح اصلاح طلب و اصولگرا به تکاپو افتادهاند. ائتلافهای درون جریانی یا همان وحدت، هدف اولشان است و باید دید که به این مهم دست پیدا میکنند یا خیر؟ این مرحله به طور معمول یک چالش جدی برای اصولگرایان بوده اما اینطور که به نظر میرسد این بار اصلاحطلبان نیز نمیتوانند به سادگی ادوار گذشته به انسجام برسند.
به گزارش «آزادی»، این گمانه از تحلیلها، تردیدها و البته اظهارنظرهای فعالان سیاسی این جریان نشات میگیرد. جریان اصلاح طلبی ماهها است که در دوراهی حضور مشروط در انتخابات یا مشارکت تحت هر شرایطی مانده و نتوانسته به این اجماع نظر برسد. افزون بر این شاهد افزایش انتقاداتی نسبت به نحوه مدیریت این جریان هستیم. اظهارات اخیر غلامحسین کرباسچی و حسین مرعشی تا حدی بیانگر اعتراض کارگزارانیها به سازوکار تصمیمگیرنده در جبهه اصلاحطلبی است. مصاحبه اخیر صادق خرازی نشان میدهد که ندای ایرانیان هم کم گلایه ندارد. خرازی با اشاره به اینکه «در اردوگاه اصلاحطلبان صحبتهایی شنیده میشود که بیانگر افتراق است به شکلی که هر کس "مسئولیتش کمتر، افتراقش بیشتر" است» گفت: «به این موضوع که عدهای «پدرخوانده غیرحزبی» برای همه تصمیم بگیرند و به بقیه بگویند بفرمایید کار کنید، معتقد نیستیم.»
قرار دادن آنچه خرازی از آن تحت عنوان وجود «پدرخوانده غیرحزبی» یاد میکند در کنار انتقاد کارگزارانیها این سوال را به ذهن میرساند که آیا اصلاح طلبان نیز این بار با چالش ایجاد وحدت روبهرو هستند؟ آذر منصوری، قائم مقام حزب اتحاد ملت در یادداشتی که برای «آزادی» نوشت به این پرسش پاسخ میدهد:
وقتی صحبت از اصلاحات میشود، مراد گفتمانی است که حول سه محور دموکراسیخواهی، حقوق بشر و استبداد ستیزی تلاش میکند تا از مسیر ظرفیتهای موجود با رویکردی اصلاح طلبانه و نه خارج از محدوده این گفتمان در ساختار حقیقی و حقوقی کشور جریانسازی شود. قدمت این گفتمان نیز به بیش از یکصد سال میرسد.
بدیهی است توجه به اقتضائات زمان و محیط پیرامون و نیز در نظر داشتن منافع و امنیت ملی کشور از ملاحظات مهم و تعیین کننده در رفتار اصلاح طلبان است. در همین چهارچوب یک اصلاح طلب هیچگاه به دنبال براندازی و رادیکالیسم نیست.
همان طور که برای قانونمداری، دموکراسی و تحقق حق همه شهروندان و مقابله با استبداد تلاش میکند، به همان میزان هم باید از در افتادن در ورطه رادیکالیسم خودداری کند. اما اصلاح طلبان تا وقتی معیارها، شاخصها و خطوط قرمز اصلاح طلبی را روشن نکنند و خود را به قواعد رقابتهای سیاسی مجهز نکنند، همواره باید نگران تشتت و عدم انسجام در بزنگاههای انتخابات باشند.
از طرف دیگر اصلاح طلبان ناگزیرند در شرایط و اقتضائات زمانی ومحیطی سیاست ورزی کنند. طبعا اگر این جریان ریشه دار سیاسی میتوانست از این تعدد و تکثر حزبی نجات پیدا کند و به یک حزب تمام عیار تبدیل شود، این نگرانی اساسا وجود نداشت. اما باید در نظر داشت که ما تا رسیدن به این چشم انداز ناگزیر از حرکتهای جبهه ای هستیم. چه بسا شاید در هیچ کجای دنیا ائتلافها پیش از انتخابات نباشد، اما ما به دلیل شرایط ناگزیر که یکی از آنها تعدد و تکثر احزاب است ناگزیریم قبل از انتخابات ائتلاف کنیم. شوربختانه در همین ائتلاف هم احزاب مؤثرتر باید نیروی خود را صرف انسجام بین این مجموعهای از احزاب و شخصیت ها کنند و در نهایت هم باید پاسخگوی عملکرد کل جریان باشند.
اظهارنظرهایی که این روزها در فضای رسانهای میشود، اقتضای همین شرایط زمانی ومحیطی است، اما همه احزاب و شخصیت های اصلاح طلب پذیرفتهاند که حفظ انسجام و پرهیز از تشتت و تفرقه مقدمه هر نوع تاثیرگذاری آنها در ساختار حقیقی و حقوقی قدرت و نیز همراه کردن پایگاه اجتماعی آنهاست.
تجربه انتخابات گذشته هم نشان داده حرکت آنهایی که به این ائتلاف نپیوستند و ساز جدا زدند، کوچکترین تاثیری در نتیجه و فرآیند انتخابات نداشت.
با این مقدمه به جای نق زدن باید با همفکری به بهترین راهبرد وبرنامه در انتخابات ۹۸ رسید.
برنامه و راهبردی که بتواند از یک سو موجب اعتماد افزایی سرمایه اجتماعی اصلاح طلبان شود و از سوی دیگر آنها را از گفتمان اصلاح طلبی و اثر گذاری حداکثری بر ساختار حقیقی و حقوقی قدرت در راستای تامین مطالبات مردم دور نسازد.
ناگفته پیداست که برای تحقق این هدف در وهله اول اصلاح طلبان باید به تعریف واحدی از اصلاح طلبی برسند.
براستی اصلاح طلب کیست و چه می خواهد؟
نسبت اصلاح طلبان با فساد ستیزی و کارآمدی و عدالت طلبی چیست؟
و پرسش های بسیاری از این دست که باید راه اصلاح طلبان را از رانت جویان و فرصت طلبان و حلقه مدیران ناکارآمد و فاسد جدا سازد. در غیر اینصورت اصلاح طلبان نیز باید نگران از دست دادن پایگاه اجتماعی خود باشند؟